محمدباقر وثوقی
چکیده
«ظفرنامه»، اثر «حمدالله مستوفی»، مورخ و جغرافینویس مشهور ایرانی دورة مغول، کتابی منظوم در تاریخ ایران بعد از اسلام، تا سال 735 هجری است. با همة اهمیتی که این کتاب در مطالعات تاریخی دورة مغول دارد، هنوز بهطور شایسته مورد توجه واقع نشده و در سایة اثر سترگ تاریخی دورة مغول؛ یعنی «جامعالتواریخ» قرار داشته است. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه ...
بیشتر
«ظفرنامه»، اثر «حمدالله مستوفی»، مورخ و جغرافینویس مشهور ایرانی دورة مغول، کتابی منظوم در تاریخ ایران بعد از اسلام، تا سال 735 هجری است. با همة اهمیتی که این کتاب در مطالعات تاریخی دورة مغول دارد، هنوز بهطور شایسته مورد توجه واقع نشده و در سایة اثر سترگ تاریخی دورة مغول؛ یعنی «جامعالتواریخ» قرار داشته است. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه منبع اصلی نویسنده در تنظیم بخش تاریخ مغول، کتاب «جامعالتواریخ» بوده، در تحقیقات مرتبط با این دوره، از این کتاب کمتر استفاده میشود. از این رو، مهمترین پرسشی که پیرامون اهمیت جایگاه «ظفرنامه» در تحقیقات تاریخی پیش میآید، این است که مندرجات این منظومة تاریخی، نسبت به روایات موجود در «جامعالتواریخ»، چه تفاوتهایی داشته و دارای چه مزیتهای تاریخی است؟ در این مقاله، در پاسخ به این پرسش که آیا «ظفرنامه»، نسخة بدل «جامعالتواریخ» است، بخشی از کتاب «حمدالله مستوفی»، که روایات مربوط به «کیفیت تصرف چین در دورة مغول» را شامل میشود، به روش تطبیق اطلاعات مندرج در «ظفرنامه» و «جامعالتواریخ» و به عنوان یک مسئلة تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله، بهدستدادن حداقل اطلاع از میزان تشابه و تفاوت روایتهای دو کتاب مذکور در حادثة ذکر شده و ارایة الگویی برای دستیابی به پاسخی درخور، درمورد اهمیت جایگاه اصلی «ظفرنامه»، به عنوان یک منبع تاریخی در مطالعات دورة مغول است.
محمدباقر وثوقی؛ علی ستاری
دوره 3، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 113-128
چکیده
قبایل سرزمین فارس در دورههای زند و قاجار از گروههای تأثیرگذار و تغییرآفرین سیاسی و اجتماعی بودند. هنگامی که درآمدهای یک ایل پاسخگوی نیازهای آنها نبود به شهرها و بویژه شهر شیراز که از نظر آنها مرکز انباشت کالا و ثروت بود، هجوم میبردند و بقتل و غارت مبادرت مینمودند. شهر شیراز مرکز قدرت سیاسی ایران در دولت زند و مرکز حاکمیّت سیاسی ایالت ...
بیشتر
قبایل سرزمین فارس در دورههای زند و قاجار از گروههای تأثیرگذار و تغییرآفرین سیاسی و اجتماعی بودند. هنگامی که درآمدهای یک ایل پاسخگوی نیازهای آنها نبود به شهرها و بویژه شهر شیراز که از نظر آنها مرکز انباشت کالا و ثروت بود، هجوم میبردند و بقتل و غارت مبادرت مینمودند. شهر شیراز مرکز قدرت سیاسی ایران در دولت زند و مرکز حاکمیّت سیاسی ایالت وسیع فارس در حکومت قاجار بود؛ بعلاوه مزایای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی شیراز نیز موجب مطلوبیّت آن برای قبایل شده بود.
بدینسان آنها همسازگری و ناهمسازگریهایی با یکجانشینان شیرازی داشتهاند. چگونگی، نقش، و تأثیر این فرایند در ساختار کالبدی ـ فضایی شیراز از آغازحکومت زند تا پایان حکومت ناصرالدّین شاه قاجار(1163هـ .ق./1750م.تا 1313هـ .ق./1895م.) با رهیافتهای تاریخی بررسی نشده است؛ همچنین اوضاع جغرافیایی در ایجاد زمینه-های همسازگری و ناهمسازگریهای میان قبایل و یکجانشینان نقش داشته؛ فرایند همسازگری و ناهمسازگری قبایل یکجانشینان در ساختار فضایی محلّات و فضاهای فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی شیراز تأثیراتی داشته که در اینجا بررسی شده است.