معصومه هادی؛ محسن رحمتی؛ جهانبخش ثواقب؛ مجتبی گراوند
چکیده
در گسترۀ وسیعی از هند و ایران در قرون ۷-۹ق. طریقتهای صوفیانۀ متعددی حضور داشتند. صوفیان که بهعنوان نمادی از زهدگرایی و دنیاگریزی شناخته میشدند با کنارهگیری از دنیا و استقرار در خانقاه، ...
بیشتر
در گسترۀ وسیعی از هند و ایران در قرون ۷-۹ق. طریقتهای صوفیانۀ متعددی حضور داشتند. صوفیان که بهعنوان نمادی از زهدگرایی و دنیاگریزی شناخته میشدند با کنارهگیری از دنیا و استقرار در خانقاه، به ریاضت و تزکیه نفس اشتغال داشتند. تأمین هزینههای معیشتی ساکنان خانقاه بر عهده مرشد بود که با طرق مختلف محقق میگشت که یکی از آنها زمینداری بود. از آنجا که اکثر این زمینها از سوی سلاطین به خانقاه واگذار میشد و هم اینکه کار بر روی زمین، به نحوی مانع ریاضت محسوب میشد، پذیرش یا ردّ این بخششها و همچنین زمینداری به عنوان یک مسأله برای صوفیان درآمد که طریقتهای مختلف، نگرش و شیوههای متفاوتی را در اینباره ابراز داشتند. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش است که نگرش صوفیان طریقتهای نامبرده در هند و ایران در قرون 7-9ق. به زمینداری و عواید حاصل از آن به چه صورت بود؟ اساس این پژوهش براین فرض استواراست که در قرون 7 تا 9 هجری ایران و هند، بین تعالیم نظری و سیرت عملی مرشدان طریقت، هماهنگی لازم وجود نداشت؛ چنانکه شیوخ سه مورد از طریقتهای مورد مطالعه( یعنی چشتیه، سهروردیه وکبرویه)، با عدول از تعالیم نظری مبتنی بر توصیه مریدان به تشرع و زهدگرایی، برای تأمین هزینههای خانقاههای خود، به لحاظ عملی، به زمینداری گرایش پیدا کردند ولی عملکرد مشایخ کازرونیه با سه فرقه دیگر تفاوت داشت.