رسول جعفریان؛ محیا شعیبی عمرانی
چکیده
اسناد دیوانی یکی از تولیداتمهم نظام دیوانسالاری و از منابع ارزشمند برای پژوهش در تاریخ تحول نظام اداری است. این ارزش و اهمیّت برای تحقیق دربارة دورانی همچون دورة زندیه که منابع و اطلاعات در خصوص نظام اداری آن با کمبود مواجه است، بیشتر میشود. این پژوهش درصدد است تا ضمن ارائة نکاتی دربارة وضعیت ثبات سیاسی این دوران و تأثیر ...
بیشتر
اسناد دیوانی یکی از تولیداتمهم نظام دیوانسالاری و از منابع ارزشمند برای پژوهش در تاریخ تحول نظام اداری است. این ارزش و اهمیّت برای تحقیق دربارة دورانی همچون دورة زندیه که منابع و اطلاعات در خصوص نظام اداری آن با کمبود مواجه است، بیشتر میشود. این پژوهش درصدد است تا ضمن ارائة نکاتی دربارة وضعیت ثبات سیاسی این دوران و تأثیر آن بر روند تولید اسناد دیوانی و نیز با اشاره به مفاد منابع تاریخی نگاشتهشده در این دوره، دربارة نظام اداری حاکم و تحولات آن، از طریق مطالعة اسناد دیوانی باقیمانده، تصویری از ساختارهای تولید اسناد ارائه کند. بدینمنظور، پس از بررسی اوضاع سیاسی و اداری دورة زندیه، پراکندگی زمانی و کمیّت تولید اسناد بررسیشده و سپس سه ساختار اصلی نحوة تنظیم مطالب در اسناد این دوره شناسایی شده است. در نهایت، کوشش شده است تا به نکاتی دربارة سندشناسی اسناد دیوانی دورة زندیه و عناصر ظاهری مشهود در آنها اشاره شود. در این پژوهش، از یک طرف نشان داده خواهد شد که به موازات افزایش بحرانهای سیاسی و کاهش ثبات، میزان تولید اسناد دیوانی مکتوب نیز کاهش یافته است و از طرف دیگر، توصیفی از ویژگیهای شکلی و محتوایی اسناد دیوانی دورة زندیه ارائه خواهد شد.
محمد احمدی منش
چکیده
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق (م.278هـ) آن را آغاز کرد و ابوالعباس معتضد درخشانترین چهرۀ آن بود، در میان دو دورۀ انحطاط قرارگرفت؛ نخستین دوره، دورۀ سامرا بود که در ...
بیشتر
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق (م.278هـ) آن را آغاز کرد و ابوالعباس معتضد درخشانترین چهرۀ آن بود، در میان دو دورۀ انحطاط قرارگرفت؛ نخستین دوره، دورۀ سامرا بود که در آن سربازبردگان ترک و غیر ترک زمام خلافت را به دست گرفتند و دومین دوره که با خلافت مقتدر (295-320هـ) آغاز شد، شاهد فساد دربار، فروپاشی دیوانسالاری و گسیخته شدن سازمان نظامی بود و با ورود بویهایها به بغداد (334هـ) پایان گرفت. ساختاری که در این دوره پدید آمد، دارای چند ویژگی بود: تمرکز قدرت در نهاد خلافت، تمرکز دیوانسالاری و برتری نهادن آن بر نیروی نظامی، جلوگیری از واگذاری اقطاع در برابر خدمات اداری و نظامی و در آخر، ایجاد سپاهیان دائمی و مزدبگیر. در این نوشتار فرآیند اجرای این اصلاحاتباتأکیدبردگرگونیدرساختنظامی،بررسیوواکاویمیشود.