شهناز حجتی نجف ابادی
چکیده
خداینامهها حاصل جریان تاریخنگاری قرون پایانی حکومت ساسانی هستند. هرچند اصل خداینامهها ازمیانرفتهاند، امّا منابع برگرفته از آنها چون شاهنامه و تواریخ اسلامی دربردارندة نگاه و رویکرد خاص ...
بیشتر
خداینامهها حاصل جریان تاریخنگاری قرون پایانی حکومت ساسانی هستند. هرچند اصل خداینامهها ازمیانرفتهاند، امّا منابع برگرفته از آنها چون شاهنامه و تواریخ اسلامی دربردارندة نگاه و رویکرد خاص ساسانیان به اشکانیان است؛ بنابراین، مهمّّترین منابع برای دستیابی به متأخرترین گزارشهای ساسانی دربارة تاریخ اشکانیان، نوشتههای مورخان اسلامی سدة سوم تا پنجم هجری است که مطالب خود را از خداینامهها و دیگر نوشتههای تاریخی ساسانیان متأخر گرفتهاند. در این منابع، ساسانیان نگاه دوگانه و متناقضی به اشکانیان دارند؛ از یکسو، مطابق اندیشة سیاسی ایران باستان و سنتهای شاهی، اشکانیان در سلسله انساب شاهان اسطورهای ایران قرارمیگیرند که به علت دراختیارداشتن مرکزیت ایران، شایستگی تصاحب قدرت سیاسی را بهدستآورده بودند؛ از سوی دیگر، نوع حکومت و نگرش دینی آنها در این منابع، موردنکوهش و مذمت قرارگرفته است. این در حالی است که مطابق شواهد و نشانههای بسیار، در قرون پایانی حکومت ساسانی، خاندانهای مهمّ اشکانی بهعنوان صاحبمنصبان بلندپایة کشوری و لشکری حضور دارند و منشأ خدمات مهمّ قرارمیگیرند. پژوهش حاضر در پی آن است که با رویکردی توصیفی-تحلیلی به روایتهای موجود، نگاه دوگانه و متناقض ساسانیان را دربارة اشکانیان تحلیل کند. نتایج نشان میدهد که جعل و تحریف وقایع تاریخ اشکانیان و خلق تضاد و تقابل شدید و اغراقآمیز میان ماهیت دو نظام حکومتی اشکانی و ساسانی در منابع تاریخنگارانة عصر ساسانی، معلول جریان تاریخنگاری ساسانیان در قرون پایانی حکومتشان است.