دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
برهمکنش فعالیتهای بدنی و رزمی با اسطورهها و آیینها در بینالنهرین باستان
1
26
FA
زینب
خسروی
دانشجوی دکتری باستان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی
z.khosravi@uma.ac.ir
بهروز
افخمی
دانشیار گروه باستانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی
bafkhami@uma.ac.ir
10.22059/jhss.2021.315114.473344
فعالیتبدنی نقشمایۀ اکثر شواهد باستانشناختی در بینالنهرین باستان است؛ امّا به درستی پدیدارشدن و کارکردها و ارزشهای فعالیت بدنی در کلیت فرهنگ بینالنهرین باستان شناخته نشده است. مسائل اساسی پژوهش این است که انواع فعالیتهای بدنی در چه روندی از زندگی مردم بینالنهرین باستان پدیدار شدهاند؟ و چه کارکردها و ارزشهایی در ساختار جامعه داشتهاند؟ دادههای پژوهش به شیوه کتابخانهای از منابع باستانشناسی، تاریخی و اساطیری گردآوریشده و با روش کیفی توصیفیـتحلیلی مطالعه شدهاند. هدف پژوهش این است که با نگرش کلنگر به فرهنگ، انواع فعالیتهای بدنی در ساختار جامعه بینالنهرین که از دورۀ آغاز شهرنشینی تا پایان دورۀ بابل نو پدیدار شدهاند، تبیین گردند. برآیند پژوهش نشان میدهد هر یک از فعالیتهای بدنی آیینی، رزمی و سرگرمی، انسان بینالنهرینی را در برابر انواع آسیبها اعم از روانی- جسمانی محافظت نموده و زندگی و امنیت را برایش به ارمغان آورده است. فعالیتهای بدنی با قدرت و مذهب عجینشده و اکثر فعالیتهای بدنی به جهان خدایان فرافکنیشده و معنای فعالیتهای بدنی آیینی بر پایۀ اساطیر استوار گردیده است. اساطیر به عنوان باورهای مردمان باستان به فعالیتهای رزمی و سرگرمی پادشاه مشروعیت داده و به فعالیتهای بدنی پر اهمیت در روند زندگی انسان بینالنهرینی تأکید کرده و ارزشهای مشترک جامعه را نمایان کرده است.
بینالنهرین,شواهد باستانشناسی,آیینی,رزمی,سرگرمی
https://jhss.ut.ac.ir/article_84067.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84067_a4e032347a02c4ecca0a14d81b66d8ad.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
تخت سلیمان در گذر زمان (بررسی تحولات تاریخی تخت سلیمان در دوره اسلامی با اتکا به منابع تاریخی)
27
48
FA
مهدی
بیگ محمد پور
دانشجوی دکتری باستان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی
beig.mehdi@yahoo.com
کریم
حاجی زاده باستانی
دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی
k-hajizadeh@ume.ac.ir
10.22059/jhss.2021.324488.473416
بر اساس منابع تاریخی آتشکده آذرگشنسب یکی از سه آتشکده مهم ساسانیان بوده است. جایگاه این آتشکده در منابع پهلوی گنزک ذکر گردیده که اعراب آن را شیز میگفتند و این آتشکده تا قرن چهارم هجری روشن بوده است. بر اساس منابع تاریخی و پژوهشهای باستانشناختی، مشخصشده که شیز همان تخت سلیمان کنونی است. تخت سلیمان بعد از قرن پنجم هجری، به مدت دو قرن بهکلی فراموش میشود، بهطوریکه در منابع تاریخی هیچ اشارهای به این محل نشده است، اما در دورۀ ایلخانی، این محل دوباره مورد توجه قرارگرفته و کاخ شکاری در آن احداث میشود. در این دوره به تخت سلیمان، ستورلیق، سورلوق و یا سغورلوق میگفتند که بیشتر تحولات تاریخی تخت سلیمان دورۀ اسلامی نیز مربوط به همین زمان است. پس از دورۀ ایلخانی، در زمان شاهان اوایل صفوی، از این محل بهعنوان شکارگاه شاهی استفاده میشده و در همین دوره، این محل به تخت سلیمان معروف میگردد. با تغییر پایتخت صفویان و دور شدن تخت سلیمان از مراکز حکومتی، این مکان از رونق افتاده و برای همیشه در تاریخ سیاسی ایران فراموش میشود.<br />
تخت سلیمان,ایلخانی,صفوی,منابع تاریخی
https://jhss.ut.ac.ir/article_84069.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84069_df96f82b5a24cebff1b5931c64f11360.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
علل شکوفایی هنر چند فرهنگی در نقاشیهای دیواری دوران فاطمی
49
68
FA
امیرنیما
الهی
0000-0002-3896-1347
دانشجوی دوره دکتری رشته پژوهش هنر دانشگاه هنر
elahi_n@yahoo.com
صمد
سامانیان
دانشیار گروه آموزشی صنایع دستی دانشگاه هنر
samanian@art.ac.ir
10.22059/jhss.2021.84072
با گسترش اسلام، شبکه گسترده ارتباطی از راههای دریایی و زمینی شکل گرفت و از این رو تعاملات بینافرهنگی در سرزمینهای اسلامی افزایش چشمگیری یافت؛ بهویژه در منطقه مدیترانه که سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا به هم میپیوندند. با تسلط فاطمیان (297-567 هـ. ق) بر بخش بزرگی از منطقه مدیترانه، این تعاملات بینافرهنگی در هنر، رشد چشمگیری یافت تا آنجا که نقاشیهای دیواری فاطمیان، حضور همزمان فرهنگها و قومیتهای گوناگون در این عرصه هنری را بازتاب میدهد. هدف این پژوهش نیز یافتن علل رشد هنر چند فرهنگی در نقاشیهای دیواری این دوران است. روش توصیفی - تحلیلی برای نگارش و مطالعه اسنادی برای گردآوری دادهها این تحقیق نظری استفاده شده است. همچنین رویکرد زمینهگرایی بستر مناسبی فراهم میسازد تا با تحلیل زمینههای سیاسی، مذهبی و اقتصادی تاریخ فاطمی، علل رشد این فعالیتهای هنری روشن شود زیرا در رویکرد زمینهگرایی، آثار هنری اشیایی عمیقاً تاریخی هستند که خارج از بستر اجتماعی و تاریخی ارزش و معنایی ندارند. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد عواملی چون رونق اقتصادی، امنیت پایدار، افزایش تعاملات خارجی، تسامح دینی و حمایت از شیعیان، رشد هنر چند فرهنگی در نقاشیهای دیواری فاطمی را سبب شد و فعالیت نقاشانی از عراق، بیزانس و ارمنیان را در سرزمینهای فاطمی هموار ساخت.
تاریخ اسلام,هنر اسلامی,هنر نقاشی فاطمی,هنر چند فرهنگی,زمینهگرایی,رونق
https://jhss.ut.ac.ir/article_84072.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84072_f08ea660c92d707ca04dfe870ca58703.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
بازتاب اندیشه نجومی جامعه ایلخانی در نقوش کاشیهای زرینفام کوکبی
69
94
FA
مجید
بهدانی
دانشجوی دکتری هنراسلامی دانشگاه تربیت مدرس
behdani59@gmail.com
سید ابوتراب
احمدپناه
استادیار گروه گرافیک دانشگاه تربیت مدرس
ahmadp_a@modares.ac.ir
10.22059/jhss.2021.322280.473391
اندیشه و سنت نجومی سابقهای دیرین در علم، فرهنگ و هنر ایران دارد. این اندیشه جوامع و جوانب مختلف دورههای تاریخی ایران را تحت تأثیر خود قرار داده است. این اندیشه در سدۀ هفتم هجری با آمدن مغولان و شروع حکومت ایلخانان از رونق بیشتری برخوردار شد و بر همه جوانب جامعه تأثیر گذاشت. از آنجایی که آثار هنری جوهر جامعهاند و هنرمندان از چشمه اندیشه، سنت و باورهای رایج در اجتماع سیراب میشوند؛ شاهد حجم گستردهای از آثار هنری مخصوصاً کاشیهای کوکبی با نقوش تزئینی نجومی در عصر ایلخانی هستیم. این کاشیها بخش زیادی از بناهای امامزادهها را در دورۀ ایلخانی آراستهاند. ازآنجاییکه استفاده از نقوش تزئینی حیوانی در بناهای مذهبی در هنر ایرانی-اسلامی سابقهای نداشته و محل ایراد بوده است؛ هدف پژوهش بر آشکار ساختن این ارتباط استوار است. در راستای هدف، نقوش تزئینی-حیوانی هشت تا از کاشیهای کوکبی عصر ایلخانی تجزیهوتحلیل شده و ضمن تطبیق با نقاشیهای رساله نجومی صورالکواکب عبدالرحمن صوفی رازی به پیشینه کاربرد این نقوش نیز پرداخته شده است. در همین راستا پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که چه ارتباطی بین نقوش تزئینی-حیوانی کاشیهای کوکبی عصر ایلخانی با اندیشه و سنت نجومی رایج در آن عصر وجود دارد؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات بهصورت کتابخانهای گردآوریشده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که نقوش تزئینی-حیوانی کاشیهای کوکبی صرفاً کارکردی تزئینی نداشته بلکه حاوی مفاهیم نمادین نجومی است و تأثیرات آشکاری از نقاشیهای صورالکواکب صوفی دارند.
کاشی کوکبی,نقوش تزئینی,اندیشه نجومی,صور فلکی,ایلخانان
https://jhss.ut.ac.ir/article_84071.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84071_2c7fc9a4d2d62fb4772306a8ce653ff8.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
جغرافیای تاریخی مکران در دوره صفوی بر اساس نقشههای تاریخی اروپاییان
95
118
FA
عبداله
صفرزایی
0000-0002-0908-0698
استادیار گروه تاریخ دانشگاه ولایت
abdolahsafarzaie@gmail.com
یاسر
ملازئی
0000-0001-9344-7562
دانشجوی دکتری رشته تاریخ دانشگاه تهران
yassermollazaei@ut.ac.ir
10.22059/jhss.2021.322447.473393
یکی از پیامدهای گسترش مناسبات ایران و اروپا در دورۀ صفوی، ترسیم نقشههای ایرانِ نقشۀ صفوی توسط نقشهنگاران اروپایی بود. نقشهنگاران اروپایی در عصر اکتشافات جغرافیایی و مناسبات چندجانبه اروپاییان با ایران، علاوه بر ترسیم نقشههای جهانی، آسیایی و منطقهای، به ترسیم نقشههای اختصاصی از ایران نیز پرداختند. ترسیم نقشههای متعدد توسط اروپاییان از ایرانِ نقشۀ صفوی به همراه مشخص نمودن جزئیات در نقشهها، موقعیت و مشخصات هر یک از ایالات ایران در آن دوره را نمایان میسازد. یکی از ایالات مهم ایران در نقشۀ صفوی، ایالت مکران در جنوبشرق ایران بود. مکران به دلیل پیوند با دریا و همچنین به مثابه پُل ارتباطی ایران با همسایگان شرقی به ویژه هند، اهمیت داشت و مورد توجه نقشهنگاران اروپایی قرار گرفته بود. نظر به اینکه در منابع تاریخی و جغرافیایی بازمانده از نقشۀ صفوی، توصیفات مختصری از مکران باقیمانده و از طرفی نقشهنگاران اروپایی نقشه این ایالت را با پدیدههای جزئی سیاسی، طبیعی، انسانی و غیره ترسیم نمودند، واکاوی جغرافیای تاریخی مکران در این نقشهها جای بحث و بررسی دارد. هدف این نوشتار تبیین جغرافیای تاریخی مکران در نقشۀ صفوی بر اساس نقشههای تاریخی اروپاییان از آن دوره است که به روش تاریخی و با استخراج اطلاعات از نقشهها و همچنین منابع کتابخانهای نگاشته شده است.
جغرافیای تاریخی,مکران,صفوی,نقشهنگاران,اروپایی
https://jhss.ut.ac.ir/article_84073.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84073_946d285a555451b34ef6515bb114a877.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
بازنمایی تصویر فرمانروایان و نزاع قدرت در متون داستانی عصر صفوی؛ مطالعه موردی: اسناد و نامههای سیاسی در عالمآرای شاهاسماعیل
119
145
FA
اکرم
کریمزاده اصفهانی
0009-0003-5980-4281
دانش آموخته دکتری دانشگاه تهران
karimzadeh.akram@gmail.com
10.22059/jhss.2021.84068
هر متنی با اغراض خاصی نوشته میشود و آگاهانه گفتمان، قدرت و سلطه خود را در بین خوانندگان و مخاطبان، رقیبان و مخالفان گسترش میدهد. متون داستانی نیز این گونهاند. از زمره این متون عالمآرای شاه اسماعیل است که روایت حماسی ویژهای از نحوه به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، روند پیوسته و سریع پیشرفت او و تبدیل شدنش به نمادی از قدرت و شجاعت است. یکی از ابزارهای پدیدآور چنین روایتی، نامههایی است که در فحوای مطالب این کتاب مندرجاند و با بررسی دقیق آنها میتوان به اغراض خاص و نحوه تفکر مؤلف پی برد. در این بررسی با الهامگیری از مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین) و با توجه به بلاغت فارسی، مدلی با رویکرد بومی طراحی شده است؛ متن در سطح زبانی و بلاغی توصیف شده و با قیاس بین عالمآرا و دیگر منابع این دوره، میزان تأثیر و تأثّر هدفمند آنها بررسی و سپس به تبیین اغراض مؤلف و نزاعهای گفتمانی پرداخته شده است. در این نامهها روند کسب و حفظ قدرت و منازعات میان صفویان با مدعیان داخلی سلطنت، تیموریان، ازبکان، گورکانیان و عثمانی بازنمایی شده است. از نتایج این پژوهش اثباتِ همبستگیِ منفیِ بزرگنمایی و اغراق در نشان دادن شایستگیهای فرمانروایی در شاه اسماعیل و در مقابل کمرنگسازی همین ویژگیها در مخالفان و رقیبان وی است. روند صعودی قدرتگیری شاه اسماعیل، پس از شکست چالدران متوقف میشود و متن عالمآرا بیشتر به روایت ضعف رقیبان میپردازد. نامههای شخص شاه اسماعیل پس از این واقعه ـ برای القای گفتمان صفوی ـ به نحو چشمگیری کاهش یافته است.
عالمآرای شاه اسماعیل,صفویه,بازنمایی,قدرت,نامه,تحلیل گفتمان
https://jhss.ut.ac.ir/article_84068.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84068_e4a5c869df8aa7f953a3a1182621a70a.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
مطالعۀ تأثیر نگارههای عاشورایی نسخ چاپ سنگی کلیات جودی بر کاشیهای تکیه معاونالملک
147
173
FA
فاطمه
عسگری
دانشجوی دکتری هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس تهران
f_asgari@modares.ac.ir
مهناز
شایسته فر
دانشیار گروه هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
shayesteh@modares.ac.ir
10.22059/jhss.2021.325817.473432
نسخه های چاپ سنگی مذهبی، یکی از رایجترین کتب دوران قاجار، ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ مردم پیداکرده و بر سایر هنرها نیز تأثیرگذار بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر، سعی دارد، مسئله تأثیر نگارههای عاشورایی و یکی از مؤثرترین تصاویر کتب چاپ سنگی (کلیات جودی) بر کاشینگارههای تکیه معاونالملک را مورد مطالعه و تحلیل قرار دهد. هدف پژوهش، بازشناسی نگارههای عاشورایی نسخ کلیات جودی، مرتبط با کاشیهای تکیه معاون الملک و تحلیل تصویری آن است. روش پژوهش: توصیفی تحلیلی از نوع کتاب خانهای اسنادی است که با مطالعه نسخ چاپ سنگی موجود در کتابخانه ملی و کاشینگارههای تکیه معاونالملک با موضوع عاشورا صورت گرفته است. نتیجه گیری: نگارههای عاشورایی کاشیهای تکیه معاونالملک از تصاویر نسخ چاپ سنگی از جمله طوفان البکاء، اسرارالشهاده، مجالسالمتقین و کلیات جودی بهره برده است. این اثرپذیری در نسخ کلیات جودی بیش از سایر کتب چاپ سنگی مشاهده میشود. تأثیر نه تنها در موضوع، بلکه در شیوه طراحی نیز بارز است. شباهتها در انتخاب صحنه ها و پیکرهها، روایتگری تاریخی و مذهبی، پرداخت تصویری، ترکیببندی و خط گذاریهای بیانگر دیده میشود. پس زمینه ها در کاشی نگارهها بیشتر مورد توجه بوده و طراحی زنان در این بنا مشهود است. البته در نسخ کلیات جودی، زنان بیش از سایر نسخ، در صحنهها حضور دارند. بیان مفاهیم پایداری و برتری نیروی خیر بر شر و توجه به عملکرد یاران اولیاء از جمله مفاهیم ارزشمندی است که با عناصر تجسمی و تأثیر ترکیببندی های متنوع شاخص شده است.
کلیات جودی,کاشینگاره,چاپ سنگی مصور,عاشورا,تکیه معاونالملک
https://jhss.ut.ac.ir/article_84070.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84070_c7724eff7cd590a8368945b668d97147.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
2
2021
08
23
نقش آب و مدیریت آن در پویایی منظر ارَّجان (بهبهان) از گذشته تا به امروز
175
202
FA
افشین
خسروثانی
دانشجوی دکتری باستانشناسی دوران اسلامی دانشگاه تهران
afshinkhosrosani@gmail.com
هایده
لاله
دانشیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران
hlaleh@ut.ac.ir
10.22059/jhss.2021.320316.473375
باستانشناسان مدتهاست که اهمیتِ مدیریت و کنترلِ آب را درک کردهاند. در ارجان، یکی از پنج خوره ایالت فارس، شواهدی از مدیریت آب مشاهده میشود که حکایت از برهمکنش انسان و محیط دارد. با توجه به محیط و منظر ارجان، سازههای آبی مختلفی وجود دارد که از گذشتههای دور ایجادشده و با استفاده از آنها، مردمان گذشته موفق شدند آب رودخانههای مارون و خیرآباد را مهار و مدیریت کنند. در این نوشتار، با بررسی فرهنگ مادی برجایمانده و منابع مکتوب، به اهمیت مسئله آب در این منظر و نحوه مدیریت و کنترل آن پرداخته خواهد شد. حضور گستردۀ سازههای آبی نشان میدهد که ارجان در دوران مختلف به آب رودخانههای مذکور شدیداً وابسته بوده، همانطور که منابع مکتوب نیز بر آن صحه میگذارند. از سویِ دیگر، منـابع مکتوب و اخـیراً بررسـیهای زمینشـناسی نشان میدهد که کیفیت آبهای زیرزمینی ارجان نامطلوب بوده و برای امر کشاورزی و مصارف داخلی مناسب نبوده است. درک روشها و شیوههای کنترل و مدیریت آبهای سطحی و زیرزمینی و تأثیر آن بر توان منطقه نشان میدهد که مدیریت بخردانه با شناخت درست توان بالقوه طبیعی و فرهنگی سرزمین شکوفایی این پهنه و برعکس عدم شناخت آن دشواریهایی را دربر داشته است.<br />
ارجان,مدیریت آب,سازههای آبی,منظر فرهنگی,دوران ساسانی و اسلامی
https://jhss.ut.ac.ir/article_84074.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_84074_01f0d77680decdb1cf1902ddc64b17d2.pdf