دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
حزب توده و مفهوم مارکسیستی-لنینیستی "مساله ملی" در ایران(1320-1357)
1
26
FA
سید هاشم
آقاجری
0000-0001-8852-9619
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
aghajari@modares.ac.ir
محسن
نورمحمد
دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
mohsen2005lfc@gmail.com
10.22059/jhss.2021.327103.473450
مسئله ملی مفهوم برستاخته مارکسیستهای قرن نوزدهم در مواجهه با گسترش موج ناسیونالیسم بود؛ مفهومی که بهویژه در آستانه انقلاب اکتبر، از آن به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کردند. در ایران نیز با تأسیس حزب کمونیست در سال ۱۳۳۸ ه.ق بود که «مسئله ملی» ذیل مفهوم «ملل مختلف ایران» مطرح شد. حزب توده به عنوان مهمترین گروه کمونیستی در دورۀ محمدرضا شاه مفهوم مارکسیستی-لنینیستی «مسئله ملی» را در ایران بسط داد. پرسش اصلی این پژوهش آن است که حزب توده چه رویکردی نسبت به مفهوم مارکسیستی-لنینیستی «مسئله ملی» در ایران داشته و عوامل موثر بر این رویکرد، کدامند؟ فرضیه این تحقیق بر این گزاره مبتنی است که رویکرد حزب توده نسبت به مفهوم «مسئله ملی» برگرفته از آموزههای لنین و استالین و رویکردی کارکردگرایانه در جهت پیشبرد مبارزات خود بوده است و رهبری گروههای مارکسیستی، گسترش سطح مبارزات و پیوندهای ایدئولوژیک با شوروی بیشترین تأثیر را بر این رویکرد داشته است. در این پژوهش از دو رهیافت روش شناسی تفسیری و تبیینی-کارکردگرایانه برای تبیین مسئله استفاده شده است. در تفسیر دادهها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است و در تبیین رخدادها، شناخت ساختارهای سیاسی و توضیح علی کارکرد آنها مورد نظر بوده است. این پژوهش نتیجه میگیرد که رویکرد حزب توده نسبت طرح «مسئله ملی» در ایران، کارکردگرایانه و در جهت اهداف خود بود و حزب توجه بیشتری به آن نمیکرد.
"حزب توده","مساله ملی","اقوام","ناسیونالیسم","مارکسیسم"
https://jhss.ut.ac.ir/article_85604.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85604_9385218613dc22d86c65043cee10493a.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
مسأله جواهرات سلطنتی در کشمکش محمدعلیشاه با مشروطهخواهان و واکنش دولت های روسیه و بریتانیا (یک مطالعه اسنادی).
27
56
FA
سید مسعود
سید بنکدار
هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
masoudbonakdar@yahoo.com
10.22059/jhss.2021.322733.473397
پس از امضای فرمان مشروطیت و تصویب قانون اساسی به میزان زیادی از اختیارات سیاسی واقتصادی پادشاه کاسته شد و براساس قانون، حقوق مالی شاه با تصویب و نظارت مجلس در اختیار وی قرار گرفت. در دوران سلطنت محمدعلیشاه و در کشاکش درگیری وی با مشروطهخواهان، نمایندگان مجلس بهمنظور تهدید قدرت سیاسی شاه منابع مالی وی را نیز محدود کردند. شاه برای تامین منابع مالی به منظور پیشبرد اهداف سیاسی خود اقدام به فروش و رهنگذاری جواهرات سلطنتی کرد. با پایان استبداد صغیر، مشروطهخواهان با دقت بسیار اقدام به حسابرسی نسبت به جواهرات سلطنتی کردند و در یک روند طولانی تلاشهایی را برای بازپسگیری جواهرات از شاه و کسانی که جواهرات به فروش رسانیده و یا به گرو برداشته بودند انجام دادند.روسیه و بریتانیا رویکرد متفاوتی نسبت به این تلاش ها نشان دادند. انقلاب مشروطیت، رویکرد افکار عمومی به جواهرات سلطنتی را دگرگون کرد و جواهرات از ثروت شخصی شاه تبدیل به ثروت ملی شدکه با نظارت نمایندگان ملت مورد استفاده دستگاه سلطنت قرار میگرفت. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و از منابع کتابخانهای و اسناد و مدارک آرشیوی استفاده شده است. در این روش پس از جمعآوری اطلاعات کافی، به سازماندهی اطلاعات و تجزیهوتحلیل آنها پرداخته شده است.
محمدعلیشاه,جواهرات سلطنتی,مشروطه,روسیه,بریتانیا
https://jhss.ut.ac.ir/article_85605.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85605_cd818932f2050e68f6625bbae17704a6.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
مُهرها و نگینهای پادشاهان ساسانی؛ بررسی هویت پادشاه و نقشمایههای حک شده بر این آثار
57
80
FA
بهرخ
جمالی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران قبل از اسلام، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
jamalibehrokh@yahoo.com
میرزا محمد
حسنی
0000-0002-8202-3518
استادیار گروه تاریخ، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی، شاهرود، ایران.
mohamadhassani68@yahoo.com
10.22059/jhss.2021.326701.473441
مهرها و نگینهای منتسب به شاهان ساسانی اگر چه در مقایسه با مجموع مهرهای بر جای مانده از این دوره اندک شمارند، به لحاظ جنس، تزئینات به کار رفته در ساخت و نقوش حک شده بر آنها از سایر مهرهای این دوره متمایزند. نقوش حک شده بر این مهرها عبارتند از تصویر چهره پادشاه، صحنه پیروزی بر دشمن، و برخی از حیوانات. اساس آگاهیهای ما از این مهرها متکی به آثار موجود در موزهها و در برخی موارد صرفاً توصیفی است که در منابع نوشتاری آمدهاند. با توجه به اینکه در مورد هویت برخی از پادشاهان نقش شده بر مهرها و نگینها اختلاف نظرهایی در میان پژوهشگران وجود دارد، این پژوهش با بررسی مهرها و نگینهای شاهان ساسانی موجود در موزهها و گزارشهای متون اسلامی و تمرکز بر نقشمایههای آنها به دنبال تعیین هویت پادشاهان نقششده و همچنین میزان تأثیرپذیری ساسانیان از هنرهای پیشین و معاصران آنها است. بررسیها بیانگر آن است که بنمایه مهرهای شاهان ساسانی همانند سایر آثار هنری این دوره تأثیر پذیرفته از الگوهای ایران باستان و تمدنهای شرق باستان است. همچنین، تأثیرپذیری ساسانیان از الگوهای غربی و همسایگان در قالب ظاهری و به پیروی از سبک روز مشاهده میشود؛ اگرچه در بیشتر موارد ساسانیان این الگوها را با استانداردهای خود تطبیق دادهاند. در رفع ابهامات موجود در خصوص شناسایی پادشاهان نقش شده بر مهرها نیز بایستی از سایر آثار هنری این دوره بهره گرفت.
مُهر و نگین,پادشاهان ساسانی,تعیین هویت,نقشمایه مهرها,هنر ایران باستان
https://jhss.ut.ac.ir/article_85607.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85607_478428ffeff4637bf289b7bb7d74c34a.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
وحدت هلال خصیب در حکومت پادشاهی عراق (1958-1921م) اهداف، طرحها و موانع
81
104
FA
شکرالله
خاکرند
0000-0003-0602-8963
دانشیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
khakrand@shirazu.ac.ir
سیاوش
یدالهی
0000-0000-0000-0000
دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ عمومی جهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز
history1371@gmail.com
10.22059/jhss.2021.321009.473381
یکی از برجستهترین طرحهای وحدت عربی پس از جنگ جهانی اول، طرح اتحاد هلالالخصیب بود که کشورهای عراق، اردن، سوریه، فلسطین و لبنان را دربرمیگرفت. پس از برپایی حکومت پادشاهی عراق، ملک فیصل و ناسیونالیستهای پیامآور وحدت عربی این برنامه را دنبال کردند، ولی باوجود کوششهای حاکمان عراق این طرح با ناکامی روبهرو شد. پرسش اصلی این پژوهش این است که چرا طرح وحدت هلال خصیب با ناکامی روبرو شد؟ فرضیه پژوهش بر این امر استوار است که اگرچه حاکمان عراق تلاش فراوانی برای تحقق وحدت عربی انجام دادند، ولی به علت مخالفت از داخل، رقابت کشورهای عرب با یکدیگر و مخالفت قدرتهای بزرگ این طرح تحقق نیافت. این پژوهش با تحلیل اطلاعات کتابخانهای نشان میدهد مجموعهای از انگیزههای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و اقتصادی به همراه مشکلات داخلی و مسائل خارجی حکومت پادشاهی عراق را بهسوی وحدت عربی سوق داد. ملک فیصل، نوری سعید، نخستوزیر عراق و نایبالسلطنه عبدالاله مهمترین کسانی بودند که در راستای وحدت هلالخصیب تلاش کردند، اما به علت شرایط ناهمگون داخلی کشورهای عربی، رقابت آنها بر سر کسب رهبری جهان عرب، رقابت بریتانیا و فرانسه دو بازیگر اصلی خاورمیانه عربی با یکدیگر و ترس این دو از شکلگیری یک کشور نیرومند عرب در منطقه، طرح وحدت هلالخصیب شکست خورد.
وحدت عربی,هلال الخصیب,عراق,ملک فیصل,نوری سعید,عبدالاله
https://jhss.ut.ac.ir/article_85658.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85658_01c17c18706d0d842042fc7a49e24833.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
اسکندر تارن و رؤیای جهانی متحد
105
126
FA
سید زین العابدین
مجیدی
دانشجوی دکتری تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران
zdinmajidi@gmail.com
روزبه
زرین کوب
0000-0002-6295-1149
استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
zarrinkoobr@ut.ac.ir
10.22059/jhss.2021.324053.473408
در سال 1927 م مورخ بریتانیایی، ویلیام تارن (1869-1957 م) با انتشار زندگینامهای از اسکندر در جلد ششم از <em>تاریخ باستان کمبریج</em> به ارائه دیدگاههایی آرمانی دربارة شخصیت سردار مقدونی پرداخت. محوریترین و در عین حال، بحثانگیزترین دیدگاه تارن دربارة اسکندر، انتساب مفهوم «اتحاد و برادری جهانیان» به او بود. تارن برحسب تصور خود از گزارش آریان، دعای اسکندر را در جشن اُپیس (324 پم) برای همکاری و مشارکت مقدونیها و ایرانیان در حکومت، اعلان رسمی اتحاد تمامی انسانها تعبیر کرد و از آن به عنوان «هُمُنُیا» Homonoia)، یا اتحاد قلوب) نام برد. تارن در سالهای 1933 (مقالة «اسکندر کبیر و اتحاد جهانیان») و 1948 م (زندگینامة <em>اسکندر کبیر</em>، 2 ج) بدون هیچ تجدیدنظری، دیدگاه آرمانی خود را دربارة اسکندر بار دیگر ابراز کرده و بر آن تأکید کرد. با وجود انتقادهای فراوان به دیدگاههای آرمانی تارن، مفهوم «اتحاد و برادری» او دربارة اسکندر، حوزة تاریخنگاری اسکندر را در غرب تا اواخر دهة پنجاه میلادی تحت تأثیر قرار داد تا اینکه در نهایت، مفهوم او در سال 1958 م از سوی ارنست بادیان مردود شد. بررسی دیدگاه تارن و اظهارات محققان جدید دربارة این مورخ، نشان میدهد که شرایط حاکم بر عصر تارن موجب شکلگیری مفهوم آرمانی او دربارة اسکندر شده است.
اسکندر,تارن,مفهوم اتحاد و برادری,آریان,هُمُنُیا,جشن اُپیس
https://jhss.ut.ac.ir/article_85659.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85659_09adc5989c65e978741a4aa1bd3c3aea.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
بازخوانی و نقد روایت کتاب معارف الرجال درباره دیدار رضاخان با مراجع در نجف
127
144
FA
علیرضا
ملائی توانی
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
mollaiynet@yahoo.com
مرضیه
بیگی زاده
دانشآموخته دکتری تاریخ انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی، تهران، ایران
mbeigi97@yahoo.com
10.22059/jhss.2021.249905.472935
در اواسط مجلس پنجم، در زمانی که رضاخان سِمت نخستوزیری را داشت برای سرکوبی شورش شیخ خزعل راهی جنوب کشور(استان خوزستان) شد. سردار سپه پس از ختم غائله شیخ خزعل به عتبات رفت و در نجف با آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله نائینی و چند تن دیگر از علمای نجف دیدار نمود. یکی از منابعی که درباره این دیدار گزارش میدهد، کتاب معارف الرجال تألیف شیخ محمد حرزالدین است. مؤلف در روایت خود به ذکر این مطلب پرداخته که مراجع نجف در مقابل موافقت با سلطنت رضاخان، اجرای دو خواسته را از وی مطالبه کردند؛ نخست حضور پنج تن از مجتهدان طراز اول بهمنظور نظارت بر مصوبات مجلس (اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی) و دوم تداوم رسمیت یافتن مذهب شیعه جعفری رضاخان نیز وعده عملی نمودن آنها را داده است. اما ابهامهای اساسی در مورد این روایت وجود دارد که پذیرش این گزارش را با تردید مواجه میسازد. بنابراین مقاله حاضر با عنوان «بازخوانی و نقد روایت کتاب معارف الرجال درباره دیدار رضاخان با مراجع در نجف» با رویکردی انتقادی میکوشد به این پرسشها پاسخ دهد که آیا در دیدار مذکور مراجع چنین درخواستهایی از رضاخان داشتهاند؟ آیا چنین وعدههایی از طرف رضاخان به مراجع داده شده است؟ و محور اصلی مذاکرات رضاخان با علما و مراجع در این دیدار چه بود؟
کتاب معارف الرجال,رضاخان,آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی,آیتالله محمدحسین نائینی,اصل دوم متمم قانون اساسی
https://jhss.ut.ac.ir/article_85609.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85609_9a0caac715977f3c27c11f3f10f0ecca.pdf
دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
پژوهشهای علوم تاریخی
2251-9254
2676-3370
13
3
2021
11
22
گذشتۀ گذشته و آیندۀ گذشته: بررسی لایههای زمانی در تاریخ یعقوبی
145
168
FA
فاطمه سادات
میررضی
دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه تهران، تهران، ایران.
kosarmirrazi5847@gmail.com
رسول
جعفریان
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، ایران
ras.jafarian@gmail.com
10.22059/jhss.2021.318681.473359
گزارش مورخان از رویدادهای گذشتۀ خود به طور همزمان تحت تأثیر گذشتۀ آن رویدادها و آیندۀ آنها قرار دارد. گذشتۀ تاریخی و یا گذشتۀ گذشته به رویدادهای پیش از دورۀ معاصر مورخ گفته میشود. در مقابل آیندۀ تاریخی شامل آیندۀ عاملان و کنشگران تاریخی و همچنین شامل آیندۀ خود مورخ میشود. اصطلاح آیندۀ گذشته که توسط کوزلک ابداع شد، بر این حقیقت تأکید داشت که آینده قبل از زمان آستانهای که مقارن با عصر روشنگری بود و بعد از آن به طور متفاوتی دیده میشود. کوزلک به این عدم تقارن بر اساس زمان آستانهای و تبعات آن برای نوشتن تاریخ توجه زیادی کرد. اصطلاح گذشتۀ گذشته نیز از خلال نظریات کوزلک در مورد گذشته اتخاذ شد. کوزلک این مفاهیم را برای تشریح مفهوم پایهای زمان تاریخی استفاده کرد. بخش اول این مقاله به مفهوم زمان تاریخی میپردازد، در کنار دو دستهبندی فضای تجربه و افق انتظار که از ملزومات زمان تاریخی هستند. بخش دوم این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم لایههای زمانی مستتر در هر رویداد، مفهوم آینده گذشته و گذشتۀ گذشته را بیشتر تشریح میکند. بخش سوم این مقاله از کتاب تاریخ یعقوبی بهعنوان مطالعۀ موردی برای بررسی مفهوم گذشتۀ گذشته و تأثیر آن در نگارش رویدادهای تاریخی صحبت میکند و در آخر نیز مفهوم آیندۀ گذشته در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد
تاریخنگاری اسلامی,یعقوبی,زمان,آینده گذشته,گذشته گذشته
https://jhss.ut.ac.ir/article_85664.html
https://jhss.ut.ac.ir/article_85664_c7532ac44cf31ee3d82436b0d2b6958b.pdf