دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219Besoos or Achaemenid Artaxerxes IVبسوس یا اردشیر چهارم هخامنشی1183032910.22059/jhss.2013.30329FAروزبهزرینکوباستادیار گروه تاریخ دانشگاه تهراننعمتالهعلیمحمدیدانشجوی دکتری تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران0000-0002-8704-9311Journal Article19700101Undoubtedly Achamenids, as the greatest empire of ancient periods that tried to preserve its internal security and defend its frontiers, needed the help of their appointed governors who were usually elected from among Achaemenid families. Besoos, who was one of Achaemenids, was appointed as a governor on east (Bacteria). Besoos dismissed and killed Darius III and claimed himself as the emperor instead When Alexander attacked the empire. But his kingdom did not last for a long time due to his excessive reliance upon military forces, mistreatment to his friends and subordinates, and misuse of his strategic position that led to economic, social, military and political instabilities. So he was arrested and killed near Damghan by the order of Alexander. Depending on research sources, this paper is going to survey the mutations of late Achaemenid era concentrating on Besoos and his role to answer the following question: “What factors and incentives brought him to power and eventually made him fall soon?پادشاهان هخامنشی بر بزرگترین امپراطوری عصر باستان حکمرانی میکردند و برای برقراری امنیت داخلی و همچنین حفظ مرزها و ثغور آن نیاز به امرا و والیانی داشتند تا آنان را در این امر مهم یاری دهند. بهطور معمول این امرا و حاکمان از میان طایفه یا خاندان هخامنشی انتخاب میشدند. ازجمله این مقامات، بسوس بود که از طرف شاه هخامنشی به مرزداری و والیگری باختر منصوب شد. با حمل? اسکندر به شرق، شهربان باختر، شاه هخامنشی (داریوش سوم) را از سمت خود برکنار کرد و به قتل رساند و پادشاهی خود را اعلام کرد. پادشاهی او بهسبب بیثباتی ساختار سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین بهدلیل سوءاستفاده از اعتماد اطرافیان، تکیهکردن بیشازحد به سپاه، برخورد خشن و نادرست با دوستان و زیردستان و عدم استفاد? درست از موقعیت استراتژیک در جنگ، برای مدتزمان زیادی دوام نیاورد و عاقبت با خیانت همراهانش دستگیر و بهدستور اسکندر در نزدیکی دامغان امروزی کشته شد. نوشتار حاضر بر آن است تا به بررسی تحولات اواخر عصر هخامنشی بپردازد و با طرح این سؤال که چه عوامل و انگیزههایی موجب شد تا بسوس در مرحلهای به اوج قدرت برسد و بعد از مدتی دولت او سقوط کند، جایگاه او را در این دوره مورد بررسی قرار دهد.
بررسی حاضر درصدد است با تکیه بر منابع، تحقیقات و پژوهشها، ضمن بررسی تحولات این دوره، ابهامات و پیچیدگیهای موجود را برطرف کند و پاسخی درست و بدون پیشداوری برای این مقوله ارائه دهد.https://jhss.ut.ac.ir/article_30329_913688d77078d86b83cd6cd9f04c8d34.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219The financial Office and Budget of Iranian National Parliament in its first roundادارة مالی و بودجة مجلس اول شورای ملی19393033010.22059/jhss.2013.30330FAسهرابیزدانیدانشیار گروه تاریخ دانشگاه تربیت معلم تهرانعلیططریدانشجوی دکتری رشتة تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآبادJournal Article19700101Undoubtedly Achamenids, as the greatest empire of ancient periods that tried to preserve its internal security and defend its frontiers, needed the help of their appointed governors who were usually elected from among Achaemenid families. Besoos, who was one of Achaemenids, was appointed as a governor on east (Bacteria). Besoos dismissed and killed Darius III and claimed himself as the emperor instead When Alexander attacked the empire. But his kingdom did not last for a long time due to his excessive reliance upon military forces, mistreatment to his friends and subordinates, and misuse of his strategic position that led to economic, social, military and political instabilities. So he was arrested and killed near Damghan by the order of Alexander. Depending on research sources, this paper is going to survey the mutations of late Achaemenid era concentrating on Besoos and his role to answer the following question: “What factors and incentives brought him to power and eventually made him fall soon?با برپایی نخستین مجلس شورای ملی و ورود منتخبان ملت به عرصة قانونگذاری کشور، مجلسیان پیش از توجه به هر مسئلة فردی، در اندیشة رفع مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران بودند. بنابراین، آنها در ابتدای امر، بدون توجه به مسائل و مشکلات خود - بهویژه در موضوع مالی و تأمین هزینههای زندگی فردی- مشغول کار شدند؛ تا اینکه، با مشکل نبودن منبع تأمین هزینههای شخصی و حتی نمایندگی خود مواجه شدند. بدینترتیب، تشکیل ادارة مالی و یافتن منبعی برای تأمین هزینهها از چالشها و اولویتهای کاری مجلس اول قرار گرفت. از این رو، پرسش اصلی تحقیق را به این ترتیب میتوان صورتبندی کرد که با توجه به شرایط زمانی و اوضاع آشفتة اقتصادی که در زمان مجلس اول حاکم بود، آیا ادارة مالی آن مجلس توانست در تأمین هزینههای خود و مجلسیان موفق عمل کند؟
روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش تحقیق تاریخی است. در این روش، اطلاعات لازم از منابع کتابخانهای و اسناد موجود در آرشیو کتابخانة مجلس شورای اسلامی گردآوری شده است و در مرحلة بعد، بر اساس نظم و توالی منطقی تاریخی پردازش و پس از آن، برای تحلیل پدیدة تاریخی تدوین گردیدهاند.
از نتایج تحقیق حاضر مستفاد میشود که ادارة مالی مجلس اول به دلیل مشکلات و مسائل سیاسی و بهویژه اقتصادی، در تأمین هزینههای خود ناکام ماند و حل این مشکل به دورههای بعد موکول شد.https://jhss.ut.ac.ir/article_30330_a21d2be6d65b3d8c6a58bf1bd946eed5.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219The problem of Iraqi Shiites in Sultan Abd al-Hamid II’s eraمسئلة تشیع عراق در دورة عبدالحمید دوم عثمانی41623033110.22059/jhss.2013.30331FAرسولعربخانیعضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه پیام نور زنجانJournal Article19700101The expansion of Shiite activities in Iraq and its development through Sunni nomads is one of the main issues involved Ottoman governors in the second half of the nineteenth century, during the reign of Abd al-Hamid II. (1876-1909). Numerous real or unreal reports about the political and cultural risks of these activities were sent by officials of Baghdad to Bab-i Ali in Istanbul, forced the central government to take precautionary policies. Iraq’s adjacency to Iran, as the only Shiite political competing power against Ottoman Empire with its strategic geopolitical importance, made the problems of Iraqi Shiites more complicated. Islamic Union, as Abd al-Hamid’s main internal and foreign policy, and also the presence of a variety of religious minorities like Shiites living within the borders of Ottoman Empire, were other factors that increased these complexities. The dimensions of Shiite activities development and the nature of Ottoman policies and their results are going to be analyzed in this paper, based on historical documentary sources, especially on the Ottoman archive.گسترش فعالیتهای شیعیان در عراق و سرایت این مذهب در میان عشایر سنیمذهب آنجا یکی از مهمترین مسائلی بود که ذهن دولتمردان عثمانی را در نیمة پایانی قرن نوزدهم، مصادف با دورة سلطنت عبدالحمید دوم (1876-1909) به خود مشغول میکرد. گزارشهای فراوانی – خواه واقعی، خواه غیر واقعی- که از سوی کارگزاران محلی ولایت بغداد در خصوص محذورات فرهنگی، سیاسی و گسترش فعالیتهای شیعهگرایی به باب عالی ارسال میگشت، دولتمردان استانبول را به چارهجویی و ارائة برنامههای پیشگیرانه وادار میساخت. همجواری عراق با ایران به عنوان یگانه قدرت سیاسی شیعی و رقیب دیرینة امپراطوری عثمانی به همراه اهمیت جغرافیایی استراتژیک این سرزمین، مسئلة فعالیتهای شیعهگرایانة عراق را از پیچیدگیهای خاصی برخوردار میکرد. تعقیب سیاست اتحاد اسلام به عنوان محور سیاستهای داخلی و خارجی عبدالحمید دوم و نیز وجود اقلیتهای مذهبی مختلف نظیر شیعیان در درون مرزهای امپراطوری، عوامل دیگری بود که بر این پیچیدگیها میافزود. این مقاله بر آن است تا با بهرهگیری از منابع مستند تاریخی و به ویژه اسناد آرشیو عثمانی به بررسی ابعاد مسئلة گسترش تشیع پرداخته، ماهیت سیاستهای دولت عثمانی و نتایج آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.https://jhss.ut.ac.ir/article_30331_69399fa0654c29b6ee9fb52774495b58.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219Urban bases and Power Relations
From the collapse of Afsharids up to the death of Karim Khan Zandشالودههای شهری و مناسبات قدرت از فروپاشی افشاریه تا مرگ کریمخان زند63833033210.22059/jhss.2013.30332FAعبداللهمتولیاستادیار گروه تاریخ دانشگاه اراکJournal Article19700101Urban areas formation and development are considered as the main symbols of prosperity. In the early nineteenth century, when there the global evolution was at its astonishing rate and cities, with their active economic elements, found an outstanding role, Iranian society involved internal crisis. This not only ended the political and economic role of cities in important interactions off but also showed the important position of Iranian tribes which forced cities to obey their conditions. Therefore, the cities just descended to elements fulfilling the economic needs of the people. In this paper, we are to analyze the military challenges of urban areas as well as Karim Khan’s attitude toward them.شکلگیری و رشد مناطق شهری یکی از نمادهای اصلی شکوفایی اقتصادی محسوب میشود. در آستانة ورود به قرن نوزدهم میلادی که سیر تحولات جهانی سرعت فزایندهای یافته بود و نقش شهرها با عناصر فعال اقتصادی در این زمینه بیش از سایر گروههای اجتماعی به چشم میخورد، جامعة ایران در دل یک مرحله از بحرانهای داخلی فرو رفت که نهتنها به توقف کامل فرایند نقش-سازی شهرها در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی انجامید بلکه نشان داد هنوز عناصر پر تحرک ایلیاتی، کنشگران اصلی صحنههای سیاسی هستند و مراکز شهری به نوعی بایستی همچنان تابعیتپذیری خود را از ساختار ایلیاتی حفظ کنند. به همین دلیل جایگاه شهرها، به تأمینکنندة نیازهای اقتصادی عناصر مدعی قدرت تقلیل یافت. نوشتار حاضر ضمن بررسی تأثیر چالشهای نظامی بر مراکز شهری، نگرشهای کریمخان زند به مقولة شهر را نیز مورد توجه قرار داده است.https://jhss.ut.ac.ir/article_30332_de557ab37612c66325ec78196d475b46.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219A critical approach to Political life of Majd al-Islam Kermaniحیات سیاسی مجدالاسلام کرمانی در بوتۀ نقد و نظر851053033310.22059/jhss.2013.30333FAذکراللهمحمدیاستادیار گروه تاریخ دانشگاه بین¬المللی امام خمینی(ره) قزوینمریمطحانکارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه بین¬المللی امام خمینی(ره) قزوینJournal Article19700101Majd al-Islam Kermani was an intellectual clergyman and outstanding journalist of constitution period who spent his life on serving his country. He fought Qajar despotic government, writing several articles in newspapers especially Adab, even to be exiled to Kalat. But after the constitutionalists got victory and the new government established, he published four newspapers in the name of Nedaye Vatan, Al-Jamal, Kashkoul and Mohakemat to praise constitution and to reproach despotism. The gentleness in his speech, being not collaborated to radical Journalists and his special style in dealing with the state and the Court and the Shah in particular led him to be accused as a hypocrite and a profiteer. These accusations intensified by his visit to Isfahan when his repeated meetings with Bakhtiari Khans during the minor tyranny turned him in to one of the Shah’s spies and made him to desist his political and journalistic activities.
In this paper, reviewing the political life of Majd al-Islam, it is tried to clarify the accuracy or dishonesty of the accusations attributed to him and their background, the opinions of his contemporary proponents and opponents and later researchers as well.مجدالاسلام کرمانی روحانی روشنفکر و روزنامهنگار برجستة عصر مشروطه بود که عمرش را در راه خدمت به وطن سپری کرد. وی با نوشتن مقالات متعدد در روزنامهها به خصوص جریدة ادب به مبارزه با حکومت استبدادی قاجاریه پرداخت و حتی به تبعید در کلات محکوم شد؛ ولی بعد از پیروزی مشروطهخواهان و برپایی حکومت جدید چهار روزنامة: ندای وطن، الجمال، کشکول و محاکمات را در جهت تمجید از مشروطه و مذمت استبداد منتشر کرد. میانهروی در گفتار و همنوا نشدن با روزنامهنگاران رادیکال و در واقع سبک خاص کرمانی در برخورد با دولت و دربار و به ویژه شخص شاه باعث شد وی متهم به دورویی و منفعتطلبی گردد. این اتهامات با سفر مجدالاسلام به اصفهان و دیدار با خوانین بختیاری در دورة استبداد صغیر شدت بیشتری گرفته و به جاسوسی برای شاه مبدل شد و باعث گردید وی برای همیشه دست از کارهای سیاسی و مطبوعاتی خود بکشد و تا آخر عمر گوشة عزلت را بر عالم سیاست ترجیح دهد.
در این مقاله سعی شده است ضمن مروری اجمالی بر زندگی سیاسی مجدالاسلام کرمانی، به تبیین صحت و سقم اتهامات وارده بر او، دلایل و بسترهای شکلگیری چنین اتهامات و نیز آراء و نظرات موافقان و مخالفان همعصر وی و یا محققان بعدی پرداخته شود.https://jhss.ut.ac.ir/article_30333_2d868302d1f02706fc720356c6874a3c.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219ParŠua, Parsua, Parsuash and Parsumash Their relation to Persians, and the Persians’ immigration in to Iranپارشوا، پارسوا، پارسواش، پارسوماش و ارتباط آن با پارسیها
و مهاجرت آنان به داخل سرزمین ایران1071233033410.22059/jhss.2013.30334FAکاظمملازادهاستادیار گروه باستانشناسی دانشگاه بوعلی سینای همدانJournal Article19700101Iranian culture and civilization are resulted from different ethnic groups had been living in Iran during all historical periods, and in this context Persians who established Achaemenid Empire, played a key role. Unfortunately there is little data about the entrance of these people and the routes and dates of their migration into Plateau of Iran in the archaeological records before the establishment of the Achaemenid Empire. Their first settlement centers, their cultural materials and their historical geography have been remained as uncertain subjects. So, wrong information, such as the relations of the words “Par?ua”, “Parsua”, “Parsuash” and “Parsumash” with Persians and their migration into Iran have been produced. According to accomplished studies, except "Parsumash”, had firstly been mentioned in the inscriptions of Senacherib, the Assyrian king in 691 B.C, which referred to Persia, three other names refer to the land of Parsua(in some cases is recorded as Par?ua, Parsuash and Parsumash) where was located in Central Zagros without any relation to Persians.تمدن ایرانی حاصل تلاش و دستاوردهای اقوام مختلفی است که در آن میان اقوام پارسی با تأسیس امپراتوری هخامنشی نقش کلیدی ایفا نمودهاند. متأسفانه در خصوص زمان و مسیر ورود این اقوام به فلات ایران، مراکز استقراری نخستین آنها، مواد فرهنگی مرتبط، و در کل در ارتباط با تاریخ و باستانشناسی آنها (قبل از تشکیل امپراتوری هخامنشی) اطلاعاتی اندک و در مواردی گمراهکننده وجود دارد. از جملة این اطلاعات نادرست که در منابع مختلف تاریخی و باستانشناسی دیده میشود، ارتباط اسامی پارشوا، پارسوا، پارسواش و پارسوماش به پارسیها و برداشتها و نظریهپردازیهای نادرستی است که در این راستا صورت گرفته است. با توجه به مطالعات صورت گرفته، این نتیجه حاصل شده که به غیر از نام "پارسوماش" که برای اولینبار در کتیبههای سناخریب آشوری و سال 691 ق.م به آن اشاره میشود، سه نام دیگر در اصل به ایالتی به نام پارسوا (که در مواردی به صورت پارشوا، پارسواش و نیز پارسوماش ثبت شده) اشاره دارند که در سدههای نخستین هزارة اول ق.م در غرب ایران واقع بوده و هیچ ارتباطی با اقوام پارسی نداشته است.https://jhss.ut.ac.ir/article_30334_018e9ace73d90cc0d8773a7cd7d75928.pdfدانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهرانپژوهشهای علوم تاریخی2251-92544220130219Reading out the illiteracy of Prophet Muhammadبازخوانی امّی بودن پیامبر اسلام (ص)1251443033510.22059/jhss.2013.30335FAمحمد¬حسینواثقی راداستادیار گروه معارف دانشگاه هنر تهرانJournal Article19700101There have been many differences on the subject of literacy or illiteracy of Prophet Muhammad (peace be upon him) for a long time. Many have said that he was not able to read or write throughout his life. They ratiocinate depending on the words of (ommi) and (ommien) in Holy Quran, meaning illiterate in dictionaries, or the story of the treaty of Hudaybiyya. This can be considered as an unacceptable argument. There are others; however, who reasonably believe the Prophet was able to write and read. The Prophet’s illiteracy can be assessed from the points of his Holiness spiritual dignity, Quranic verses, narratives, rationality and natural courses. A research on Quranic verses and narratives, and intellectual thoughts makes it clear that the Holy Prophet was able to read and write as well.در موضوع توانمندی رسول خدا (ص) بر خواندن و نوشتن یا عدم توانایی آن حضرت، از دیرباز اختلافنظر بوده است. بسیاری گفتهاند آن حضرت تا پایان عمر خواندن و نوشتن نمیدانسته است. این کسان برای اثبات ادعای خود به واژة امّی و امیین استدلال کردهاند که در فرهنگ لغت به فرد بیسواد معنیشده و در قرآن دربارة پیامبر (ص) بهکار رفته است و صلح حدیبیه را دلیل آوردهاند. استدلال این کسان از چند جهت باطل است. در برابر اینها افرادی بر این باورند که رسول خدا (ص) میتوانسته بخواند و بنویسد و دلایلی آوردهاند. به موضوع امی -بودن رسول خدا (ص) میتوان از منظر مقام معنوی و حقیقت وجودی آن حضرت، آیات، روایات، عقل و جریان طبیعی نگریست. کندوکاو در آیات قرآن و روایات و بررسیهای عقلانی ثابت میکند که آن حضرت میتوانسته بخواند و بنویسد.https://jhss.ut.ac.ir/article_30335_3e63e1d468d89bc36c5190b3dd445734.pdf