روزبه زرینکوب؛ نعمتاله علیمحمدی
چکیده
پادشاهان هخامنشی بر بزرگترین امپراطوری عصر باستان حکمرانی میکردند و برای برقراری امنیت داخلی و همچنین حفظ مرزها و ثغور آن نیاز به امرا و والیانی داشتند تا آنان را در این امر مهم یاری دهند. بهطور معمول این امرا و حاکمان از میان طایفه یا خاندان هخامنشی انتخاب میشدند. ازجمله این مقامات، بسوس بود که از طرف شاه هخامنشی به مرزداری ...
بیشتر
پادشاهان هخامنشی بر بزرگترین امپراطوری عصر باستان حکمرانی میکردند و برای برقراری امنیت داخلی و همچنین حفظ مرزها و ثغور آن نیاز به امرا و والیانی داشتند تا آنان را در این امر مهم یاری دهند. بهطور معمول این امرا و حاکمان از میان طایفه یا خاندان هخامنشی انتخاب میشدند. ازجمله این مقامات، بسوس بود که از طرف شاه هخامنشی به مرزداری و والیگری باختر منصوب شد. با حمل? اسکندر به شرق، شهربان باختر، شاه هخامنشی (داریوش سوم) را از سمت خود برکنار کرد و به قتل رساند و پادشاهی خود را اعلام کرد. پادشاهی او بهسبب بیثباتی ساختار سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین بهدلیل سوءاستفاده از اعتماد اطرافیان، تکیهکردن بیشازحد به سپاه، برخورد خشن و نادرست با دوستان و زیردستان و عدم استفاد? درست از موقعیت استراتژیک در جنگ، برای مدتزمان زیادی دوام نیاورد و عاقبت با خیانت همراهانش دستگیر و بهدستور اسکندر در نزدیکی دامغان امروزی کشته شد. نوشتار حاضر بر آن است تا به بررسی تحولات اواخر عصر هخامنشی بپردازد و با طرح این سؤال که چه عوامل و انگیزههایی موجب شد تا بسوس در مرحلهای به اوج قدرت برسد و بعد از مدتی دولت او سقوط کند، جایگاه او را در این دوره مورد بررسی قرار دهد.
بررسی حاضر درصدد است با تکیه بر منابع، تحقیقات و پژوهشها، ضمن بررسی تحولات این دوره، ابهامات و پیچیدگیهای موجود را برطرف کند و پاسخی درست و بدون پیشداوری برای این مقوله ارائه دهد.