مجتبی زروانی؛ رضا طاهری
چکیده
کشمکش میان عقل و دین در تاریخ میانۀ ایران، جریانی دامنهدار و متأثر از انباشتههای علمی و فکری مسلمانان در قرون نخستین اسلامی است. عقل و دین صرفنظر از اشتراکاتشان، عمدتاً دو نیروی متخالف شناخته میشوند؛ بهطوریکه استقرار و تداوم یکی از آنها معمولاً اسباب ضعف و رکود دیگری را رقم میزند. علوم عقلی و علوم دینی، هرکدام تحت شرایط ...
بیشتر
کشمکش میان عقل و دین در تاریخ میانۀ ایران، جریانی دامنهدار و متأثر از انباشتههای علمی و فکری مسلمانان در قرون نخستین اسلامی است. عقل و دین صرفنظر از اشتراکاتشان، عمدتاً دو نیروی متخالف شناخته میشوند؛ بهطوریکه استقرار و تداوم یکی از آنها معمولاً اسباب ضعف و رکود دیگری را رقم میزند. علوم عقلی و علوم دینی، هرکدام تحت شرایط تاریخی خاصّ خود رو به رشد یا ضعف بودهاند. از نقطۀ آغازین اسلام و استحکام تدریجی آن، دستاورد عقول نیز به رشد فزایندهای از تکامل رسیده است. این تکامل، نه به معنای مصالحه و توافق عقل و شرع و نه به معنای مخالفت مطلق و یکجانبه با یکدیگر است؛ بلکه بهمثابۀ روندی برتریجویانه ناشی از شرایط تاریخی و وضعیت تکاملی عقلانیت و دیانت است. قرنهای پنجم و ششم آکنده از کشمکش و منازعات دین و عقل است؛ بهطوریکه بازتاب آن در رسالههای غزالی و ردیّههای ابنرشد بر او، گواه این موضوع است. بررسی منازعۀ ابنرشد و غزالی ورای موضوعات انتزاعی آن، به درک عمیق از شرایط تاریخی عقل و دین در تاریخ اسلام یاری میرساند. این معارضه درحقیقت محصول رشد نظام عقلانی بهمثابۀ علل ساختاری آن است و شرایط اجتماعی و سیاسی نیز بهمنزلۀ علت فوری و مُعدۀ این نزاع تلقی میشود.