محمد احمدی منش
چکیده
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق ...
بیشتر
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق (م.278هـ) آن را آغاز کرد و ابوالعباس معتضد درخشانترین چهرۀ آن بود، در میان دو دورۀ انحطاط قرارگرفت؛ نخستین دوره، دورۀ سامرا بود که در آن سربازبردگان ترک و غیر ترک زمام خلافت را به دست گرفتند و دومین دوره که با خلافت مقتدر (295-320هـ) آغاز شد، شاهد فساد دربار، فروپاشی دیوانسالاری و گسیخته شدن سازمان نظامی بود و با ورود بویهایها به بغداد (334هـ) پایان گرفت. ساختاری که در این دوره پدید آمد، دارای چند ویژگی بود: تمرکز قدرت در نهاد خلافت، تمرکز دیوانسالاری و برتری نهادن آن بر نیروی نظامی، جلوگیری از واگذاری اقطاع در برابر خدمات اداری و نظامی و در آخر، ایجاد سپاهیان دائمی و مزدبگیر. در این نوشتار فرآیند اجرای این اصلاحاتباتأکیدبردگرگونیدرساختنظامی،بررسیوواکاویمیشود.