منصور حمدالله زاده؛ مهرداد ملکزاده؛ مریم دارا
چکیده
سال های پایانی حکومت اورارتو به دلیل نا آرامی های میانۀ قرن هفتم پیش از میلاد و به رغم وجود آثار و بقایا و نهشته های بسیار از آن دوره، ابهام هایی دارد و در مواردی اختلاف نظر بین پژوهشگران ...
بیشتر
سال های پایانی حکومت اورارتو به دلیل نا آرامی های میانۀ قرن هفتم پیش از میلاد و به رغم وجود آثار و بقایا و نهشته های بسیار از آن دوره، ابهام هایی دارد و در مواردی اختلاف نظر بین پژوهشگران این حوزه را باعث شده است. دلایل و چگونگی سقوط این حکومت بعد از دو سده حکومت و سیطره به نواحی بین سه دریاچه اورمیه، سوان و وان که گاهی مرزهای آن به سواحل دریای مدیترانه نیز کشیده می شد، از نکات تاریک بوده و نیازمند بررسیهای بیشتری داشته است. هجوم اقوام مختلف در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن هفتم پ. م. از قفقاز و شمال دریای سیاه که به لحاظ فرهنگی و زبانی، همنژاد ایرانی ها محسوب میشوند، توازن قوا را در قرن هفتم پ. م. در آسیای غربی را بر هم زده و در نهایت در این قرن فروپاشی حکومت های بزرگی مانند اورارتو و آشور و برآمدن مادها، به عنوان قدرتی جدید رخ میدهد. به دلیل وجود خط و دسترسی به کتیبه های اورارتو و آشور تا اواسط این قرن، اطلاعات ارزشمندی در دست نیست، اما این اطلاعات در ناحیۀ اورارتو از سال 640 پ. م. قطع شده و کتیبه های آشوری تنها منابع هم عصر در سه دهه بعد مورد رجوع میگردد. در اواخر قرن مذکور، بابل تنها حکومت نزدیک به آن دوره است که قسمتی از اطلاعات و روشنگری سالیان پایانی حکومت اورارتو را بر ما روشن مینماید. در این پژوهش با بررسی منابع این دوره، با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی - توصیفی، سال های پایانی اورارتو بهدقت بررسی و با بیان مستندات و نشانه های موجود در متون این فرضیه مطرح شده است که به نظر میرسد مادها عامل اصلی اضمحلال حکومت اورارتو در سال های پایانی قرن هفتم پ.م؛ و موجودیت سیاسی آن نیز در سال های ابتدایی قرن ششم پ.م. همچون آشور، بوده است