کلثوم غضنفری؛ سروش شریفیان
چکیده
بازنگرى در عرصۀ سالشمارى و تبارشناسى اشکانى، محور اصلى پژوهشهاى فرهاد آثار در سالهاى اخیر بوده است؛ اما سیمونتا مهمترین ایرادات را به طرح پیشنهادى وى وارد کرد، لیکن سیمونتا خود نیز در آخرین دیدگاههای خویش، به چندین مؤلفۀ کلیدی سکهشناختی و سالشمارانه توجه نکرده است؛ درنتیجه سالشمارى پیشنهادی او با توالى تثبیتشده از ...
بیشتر
بازنگرى در عرصۀ سالشمارى و تبارشناسى اشکانى، محور اصلى پژوهشهاى فرهاد آثار در سالهاى اخیر بوده است؛ اما سیمونتا مهمترین ایرادات را به طرح پیشنهادى وى وارد کرد، لیکن سیمونتا خود نیز در آخرین دیدگاههای خویش، به چندین مؤلفۀ کلیدی سکهشناختی و سالشمارانه توجه نکرده است؛ درنتیجه سالشمارى پیشنهادی او با توالى تثبیتشده از سوی سلوود- مارکهولم در تعارض قرار میگیرد. سلوود و مارکهولم پیشتر با دقت بسیار، توالی درهمها و چهاردرهمیهای «عصر تاریک» اشکانی را مشخص کردهاند و هرچند طرح پیشنهادی آن دو نیز دچار نواقصی عمدتاً جزئی است، کمترین تباین ممکن را با منابع بهدستآمده از عصر تاریک اشکانی دارد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با مقایسۀ توالیهای پیشنهادی سیمونتا و فرهاد آثار، به این پرسش پاسخ دهد که با اتکا به مجموعههایی که تاکنون یافت شدهاند، کدام توالی پیشنهادی صحت دارد و چگونه میتوان آن را اثبات کرد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که ناسازگاری چشمگیری در دیدگاههای سیمونتا در تعریف سکههای «ترکیبی» او وجود دارد. دیدگاههاى وى در این زمینه با شواهد تاریخى و سکهشناختی موجود تعارض دارند. مىدانیم که قالبهای معاصر یا تقریباً معاصر، گهگاه و احتمالاً فقط به اشتباه مزدوج میشدهاند و همچنین سکههای ترکیبی همواره محصول مزدوجشدن قالبهای کهنه و نو نیستند. علاوهبراین، سیمونتا شرایط سیاسی در چند ماه آغازین سلطنت ارد یکم را نیز نادیده میگیرد. توالی پیشنهادى آثار به پیروی از طرح سلوود- مارکهولم براى سکهها، با شواهد بازمانده از عصر تاریک سازگاری بیشتری دارد. نتیجهگیریهای سیمونتا باید با احتیاط تلقی شوند و کسانی که میخواهند از آنها در مطالعات آینده استفاده کنند، لازم است از صحت و اعتبارشان اطمینان یابند.