زهرا سادات کشاورز؛ اصغر منتظرالقائم
چکیده
متون علاوه بر اینکه منابعی تاریخیاند شایسته توجه در مقام متونی هستند که گویای نوع رویکردهای مورخان به جامعه و حاکمیت است و براساس همین نوع نگاه به متون تاریخی است که مورخ میتواند بسترهایی برای فهم ...
بیشتر
متون علاوه بر اینکه منابعی تاریخیاند شایسته توجه در مقام متونی هستند که گویای نوع رویکردهای مورخان به جامعه و حاکمیت است و براساس همین نوع نگاه به متون تاریخی است که مورخ میتواند بسترهایی برای فهم تأثیری که این متون در برداشت ما از تاریخ ایجاد میکنند فراهم نماید. این مقاله درصدد است با مرجع قرار دادن مفهوم بینامتنیت در تئوری ژولیا کریستوا و زیگمون فروید، متن تاریخی-شیعی کتاب گیلان و دیلمستان مرعشی را در تعاطی با متن حاکمیت و جامعه وقت قرار دهد تا بر هم کنش میان این متون در مقام امری بینامتنی را به مبنایی برای استخراج انواع این روابط در عصر صفویه بدل نماید. سؤال اصلی پژوهش آن است که سنخهای روابط بینامتنی تاریخ محلی و حاکمیت کدام هستند؟و چگونه این روابط میتوانند رویکردی به فهم تاریخ اجتماعی بگشایند؟ فرضیه اصلی پژوهش وجود روابط متعدد میان متن تاریخی یادشده و متن حاکمیت آلکیا و جامعه وقت میباشد که در سطح جمعآوری دادهها با روش اسنادی و در سطح تحلیلی با روش ارجاع نظری صورت پذیرفته است. یافتههای تحقیق با احصاء سه رابطه بازتولیدی، رابطه تصعیدی و رابطه انتقادی میان متن تاریخی گیلان و دیلمستان و متن حاکمیت و جامعه وقت نشان میدهد تواریخ محلی از ناحیه نوع رابطه متن خود با متن حکمرانی، نوع رابطه با متن اجتماعی را نیز رقم زدهاند؛ زیرا آنگاه که نوع این رابطه با متن حکمرانی، بازتولیدی و تصعیدی بوده است، رابطه با متن اجتماعی، انسدادی بوده یا به نفع حاکمیت سوگیری کرده است و تنها آنگاه که نوع این رابطه انتقادی بوده است، رابطه با متن اجتماعی برقرار گردیده است و حقوق و ملاحضات اجتماعی در برابر نهاد رسمی قدرت، برجسته شده است.