یاسر قزوینی حائری
چکیده
عراق با وجود ریشههای تمدنی کهن، کشوری نوپاست که در ابتدای دهة سوم قرن بیستم تأسیس شد. شکلگیری هویّت ملی در عراق از ابتدای تأسیس تاکنون با مشکلات و چالشهای فراوانی روبهرو بوده است؛ یکی از این مشکلات، ...
بیشتر
عراق با وجود ریشههای تمدنی کهن، کشوری نوپاست که در ابتدای دهة سوم قرن بیستم تأسیس شد. شکلگیری هویّت ملی در عراق از ابتدای تأسیس تاکنون با مشکلات و چالشهای فراوانی روبهرو بوده است؛ یکی از این مشکلات، قرائت قومی از هویّت ملی عراق است که در اکثر قریببهاتفاق سالهای تأسیس این واحد سیاسی تا سقوط نظام صدام در آوریل 2003م، بر آن سایه افکنده و پس از سقوط نظام صدام بهگونه ای دیگر بر هویّت ملی عراق تأثیرگذار بوده و هست. این قرائت قومی از هویّت ملی عراق از نظر گفتمانی بهشدّت واگرا و دیگریساز است و در کنار «دیگری»های متعارف در گفتمان عربگرایانه همچون استعمار، امپریالیسم، صهیونیزم و ایران، در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق به اوج خود رسید و تحت عنوان «دروازة شرقی جهان عرب» ایران را بهمثابة دیگری برجسته ساخته، بخش بزرگی از ساکنان عراق را با همعرض گرفتن شیعه و ایرانی بهمثابة دیگری طرد میکند. گفتمان عربگرایانة واگرا در این دیگریسازی خود از ایران، از ابتدای شکلگیری عراق تحولاتی را به خود دیده است و با واژگانی همچون «شعوبی»، «عجمی»، «مجوس» و «صفوی»، بخش بزرگی از ساکنان عراق را با قرائت قومگرایانه از هویّت عراقی طرد میکند. مسئله ایران در عراق بعد از سقوط صدام صورت جدیدی به خود می گیرد، که با توجه به تحولات هویتی در عراق، همچنان ظرفیت بازگشت به عقب را دارد.