نصرالله صالحی
چکیده
ایران و عثمانی به عنوان دو دولت همجوار با مرزهای طولانی طی سدههای متمادی روابط بسیار پرفرازونشیبی را پشت سرگذاشتند. یکی از مسایل اصلی که هنوز جای پژوهشهای جدی دربارة آن خالی است، مسئلة چگونگی تعیین مرزهای دو دولت است. از هنگام انعقاد عهدنامة دوم ارزنةالروم در 1263ق/1847م، تحدید حدود دو دولت وارد مرحلة جدیدی شد. درست از نیمة قرن ...
بیشتر
ایران و عثمانی به عنوان دو دولت همجوار با مرزهای طولانی طی سدههای متمادی روابط بسیار پرفرازونشیبی را پشت سرگذاشتند. یکی از مسایل اصلی که هنوز جای پژوهشهای جدی دربارة آن خالی است، مسئلة چگونگی تعیین مرزهای دو دولت است. از هنگام انعقاد عهدنامة دوم ارزنةالروم در 1263ق/1847م، تحدید حدود دو دولت وارد مرحلة جدیدی شد. درست از نیمة قرن نوزدهم تا نیمة قرن بیستم کمیسیونهای متعددی مرکب از نمایندگان چهار دولت، برای حل و فصل اختلافات سرحدی میان ایران و عثمانی تشکیل شد. آغاز به کار نخستین کمیسیون تحدید حدود (ق1266/1850م) در واقع نقطةعطف و سنگبنای تمامی کمیسیونهای بعدی به حساب میآید. پژوهش حاضر با روش تاریخی و رویکرد تحلیلی- انتقادی، با تکیه بر اسناد، به ویژه اسناد وزارت امور خارجه و نیز برخی آثار خطی به این پرسشها پاسخ میدهد: نخستین کمیسیون تحدید حدود، چرا و چگونه تشکیل شد؟ رفتار و عملکرد نمایندة عثمانی، درویشپاشا، در جریان نخستین کمیسیون تحدید حدود چگونه بود؟ در این پژوهش، دو اثر مشیرالدوله و درویشپاشا در کنار اسناد ایرانی و عثمانی، به عنوان منابع و مدارک اصیل، مبنای کار بوده است.