سیدعلی مزینانی
چکیده
در میان انواع گوناگون تقسیمبندی تمدن بشری، تقسیمبندی به دو حوزه شرقی و غربی یکی از پذیرفته شدهترین الگوهاست. در حوزه شرقی تمدن بشری بیتردید ایران و چین دو وزنه اصلی به شمار میآیند که از تداوم ...
بیشتر
در میان انواع گوناگون تقسیمبندی تمدن بشری، تقسیمبندی به دو حوزه شرقی و غربی یکی از پذیرفته شدهترین الگوهاست. در حوزه شرقی تمدن بشری بیتردید ایران و چین دو وزنه اصلی به شمار میآیند که از تداوم تاریخی کم نظیری برخوردارند و چگونگی روابط آنها دارای پیامدهای اساسی برای کلیت تمدن بشری بوده است. بررسی تحولات روابط ایران و چین در طول تاریخ این دو کشور مورد توجه پژوهشهای متعددی بوده اما موضوع کیفیت شناخت از چین در میان ایرانیها تا به حال مورد توجه مستقل قرار نگرفته. این پژوهش با تمرکز بر موضوع کیفیت شناخت ایرانیها از چین در تاریخ ایران دوره اسلامی، به دنبال ترسیم سیر تحولی این شناخت در دورههای مختلف تاریخی است. برای دست یافتن به این هدف پژوهش حاضر با اتکا بر رهیافت «تاریخگرایی» خواهد کوشید سیر تحولی شناخت ایرانیها از چین را به عنوان یک پدیده منفرد تاریخی ردیابی و برهه بندی و مفهومپردازی کند. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از آن است که سیر تحولی شناخت ایرانیها از چین را میتوان به چهار مقطع مختلف تقسیم کرد؛ شناخت حماسی-اسطورهای (قرون اول تا هفتم ق)؛ شناخت تعاملی-ارتباطی (قرون هفتم تا یازدهم ق)؛ شناخت مطالعاتی (نیمه دوم قرن دوازدهم و نیمه اول قرن سیزدهم ق)؛ شناخت دانشی (قرن چهاردهم ش)