رسول عربخانی
چکیده
گسترش فعالیتهای شیعیان در عراق و سرایت این مذهب در میان عشایر سنیمذهب آنجا یکی از مهمترین مسائلی بود که ذهن دولتمردان عثمانی را در نیمة پایانی قرن نوزدهم، مصادف با دورة سلطنت عبدالحمید دوم (1876-1909) ...
بیشتر
گسترش فعالیتهای شیعیان در عراق و سرایت این مذهب در میان عشایر سنیمذهب آنجا یکی از مهمترین مسائلی بود که ذهن دولتمردان عثمانی را در نیمة پایانی قرن نوزدهم، مصادف با دورة سلطنت عبدالحمید دوم (1876-1909) به خود مشغول میکرد. گزارشهای فراوانی – خواه واقعی، خواه غیر واقعی- که از سوی کارگزاران محلی ولایت بغداد در خصوص محذورات فرهنگی، سیاسی و گسترش فعالیتهای شیعهگرایی به باب عالی ارسال میگشت، دولتمردان استانبول را به چارهجویی و ارائة برنامههای پیشگیرانه وادار میساخت. همجواری عراق با ایران به عنوان یگانه قدرت سیاسی شیعی و رقیب دیرینة امپراطوری عثمانی به همراه اهمیت جغرافیایی استراتژیک این سرزمین، مسئلة فعالیتهای شیعهگرایانة عراق را از پیچیدگیهای خاصی برخوردار میکرد. تعقیب سیاست اتحاد اسلام به عنوان محور سیاستهای داخلی و خارجی عبدالحمید دوم و نیز وجود اقلیتهای مذهبی مختلف نظیر شیعیان در درون مرزهای امپراطوری، عوامل دیگری بود که بر این پیچیدگیها میافزود. این مقاله بر آن است تا با بهرهگیری از منابع مستند تاریخی و به ویژه اسناد آرشیو عثمانی به بررسی ابعاد مسئلة گسترش تشیع پرداخته، ماهیت سیاستهای دولت عثمانی و نتایج آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.