نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه تاریخ، دانشگاه تربیت مدرس

2 دانشجوی دکتری تاریخ، دانشگاه پیام نور تهران

چکیده

با روی کارآمدن دولت صفویه، رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، سبک تازه­ای از عزاداری به نام روضه­خوانی و  نوعی نمایش مذهبی همراه با اشعار و متون مرتبط با واقعة کربلا با ایجاد تکیه­ها، حسینیه­ها و موقوفات به وجود آمد. این مراسم و آیین­ها در دوران قاجار برای کسب مشروعیت مردمی، با شدت و گسترش بیشتری دنبال می‌شد، در این زمان هر طبقه و صنف برای برگزاری عزاداری سعی می­کردند تا از طریق ساختن تکیه و وقف آن، اجر دنیوی و اخروی کسب کنند و نامی نیکو برای خود باقی بگذارند. تا این که ناصرالدین شاه دستور ساخت تکیة دولت را داد. پس از مرگ وی، جانشینانش به دلیل شرایط جامعه و حوادث مشروطه، نفوذ تئاترهای اروپایی و مخالفت بعضی از علما، نتوانستند به خوبیِ ناصرالدین شاه در تکیة دولت مراسم تعزیه را برپا کنند و تعزیه از این زمان رو به افول نهاد، تا این که سرانجام دستور تخریب آن در سال 1325 هـ.ش، به منظور ساخت شعبة بانک ملی در بازار،‌ صادر شد. ما در این مقاله برآنیم تا به انگیزه ساخت، معماری، نحوۀ برگزاری مراسم تعزیه در تکیه دولت و علل افول آن بپردازیم. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Tekyeh Dowlt And it’s Religious Ceremonies

نویسندگان [English]

  • Mehdi Goljan 1
  • Sepideh Afsharrezaie 2

1 Tekyeh Dowlt And it’s Religious Ceremonies

2 Ph.D Student of History, Paiam noor University

چکیده [English]

The Safavid dynasty's government, formally of Shi'ism in Iran, a new style called Rozeh-khaany of mourning and religious representation with poems and texts related to an event of Karbala to create tekyeh, there was a mosque and endowments. These rituals to gain legitimacy in the Qajar period, was followed by severe and more widespread, in this time of mourning for the social class and guild tried to build support and dedication of the earthly and heavenly reward earn a name its good to leave. Shah said that has ordered the construction Tekyeh dowlt. After his death, his heirs because of the constitutional actions, the influence of the European theater and opposition to some scholars, not quite as good as the Shah's government Tekyeh erecting and waned quite a time, until the command its destruction in 1325 AD, in order to build a branch of the National Bank of the market, was issued. In this paper, we attempt to build motivation, architecture, and state the reasons for the decline of the ceremonies tekyeh dowlt a deal.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dowlat Tekyeh
  • Ta'zieh
  • Nasserdin Shah Qajar

مقدمه

در لغت­نامه‌ها برای تکیه به جز معنای لغوی آن (پشت­دادن و تکیه­کردن به چیزی یا قرارگرفتن بر آن) سه معنای دیگر ذکر شده است: ١.گورستان و بقاع مشایخ صوفیان، عارفان و قدیسان ٢. محل نگهداری فقیران و تهیدستان (کاروانسرا و منزلگاه فقیران صوفیه) ٣. جایی وسیع که در آن مراسم عزاداری و شبیه­خوانی برپا می­شود. تکیه در نزد درویشان به معنای جایگاه درویشان است که خانقاه تعبیر دیگر آن است.

به مروربارواج تشیع در ایران، تکیه در نزد مردم به حسینیه و محلی اطلاق می­شود که در آن شرح مصائب امام حسین­(ع) به صورت تعزیه یا روضه بیان می­شود و عبارت است از فضای محصوری که در وسط آن سکویی گرد یا چهارگوش ساخته شده است و در اطرافش غرفه­ها و طاق­نماهایی وجود دارد که یا به آن آذین می­بندد و یا رجال کشور برای تماشای تعزیه از آنها استفاده می­کنند (مصاحب ، ج1،ص661).

از آنجا که مردم، اجرای مراسم محرم را نوعی تقرب به خدا و ثواب می‌دانستند، به خصوص در دورة قاجار،‌ تعزیه به صورت یک نمایش آیینی ـ مذهبی درآمد که مردم و بانیان این عزاداری­ها سعی می‌کردند با ساختن تکیه و وقف آن‌، ‌اجر دنیوی و اخروی برای خود،‌ به دست آورند.

در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، تعداد تکایای تهران در حدود ٥٤ باب بود که در اواخر سلطنت وی به ۷۵ باب افزایش یافت. مهم‌ترین تکیه­ها بعد از تکیة حاج میرزا آقاسی (عباس­آباد) و تکیة دولت قدیم عبارت بودند از: تکیة سپهسالار، تکیة ولی­خان، تکیة نوروزخان، تکیة اسماعیل بزاز، تکیة قورخانه، تکیة دباغ­خانه، تکیة حیات­شاهی، تکیة عودلاجان، تکیة زنبورک­خانه، تکیة رضاقلی­خان، تکیة پهلوان، تکیة سرپولک. (حسینی بلاغی، ص83؛ دوگوبینو (Gobineau de)، صص12 و 11)

عواملی مانند علاقه و استقبال شدید مردم به عزاداری و نمایش­های مذهبی، کوچکی فضای تکیه­ها و همچنین سرمای هوا (در صورت برگزاری مراسم در زمستان­)  و...، اجرای مراسم شبیه­گردانی را مختل می­کرد، بنابراین نیاز به ساخت تکیه­ای وسیع و مجهز احساس می­شد، از این­رو، ناصرالدین شاه در سال 1284هـ.ق فرمانی مبنی بر ایجاد تکیۀ بزرگی به نام تکیۀ دولت (­که به نام­های دیگری مانند تکیۀ همایونی دولتی، تکیۀ قصر و تکیه بزرگ شاهی معروف بود­) در داخل ارگ سلطنتی را به دوستعلی خان معیرالممالک صادر کرد. معیرالممالک، مهندسان و معماران مشهور تهران را برای این کار گردآورد (حسینعلی مهرین معمار و سازندۀ بنای تکیۀ دولت بود). بدین­ترتیب کار ساخت تکیۀ دولت آغاز شد و در سال 1290هـ.ق نیز ساخت آن با صرف سرمایه­ای بالغ بر 150هزار تومان پایان یافت (ذکاء،صص287-293؛معیّرالممالک،وقایعالزمان،صص13-15؛اعتمادالسلطنه،المآثروالآثار،ج1،ص 88).

با ساخته شدن تکیۀ دولت، تکایای دیگر از جمله تکیة قدیمی دولت (تکیة حاج میرزا آقاسی) از رونق افتاد و تبدیل به مخزن تدارکات قشون شد (روزنامة ایران، ‌1290، ص208).  نقل­قول­های متفاوتی دربارۀ انگیزه و زمان ساخت تکیۀ دولت وجود دارد: گروهی از محققان چون مادام کارلا سرنا (Carla Serena)، کرزن (Curzon)، جعفر شهری­باف و ژان کالمار (Jean Calmard) معتقدند که ناصرالدین شاه پس از اولین سفربهفرنگدرسال1290هـ.ق‌ودیدنتئاترهاینمایشیمانندتماشاخانةورون  (Verona) در ایتالیا و ساختمان کنسرت رویال آلبرت هال لندن (Albert Hall, London Royal‌) بر آن شد که به معیرالممالک دستور دهد که تکیة دولت را با اقتباس از سبک معماری اروپایی بسازند. (سرنا، آدم‌ها و آئین­ها، صص161-179؛ شهری­باف،تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ج5، ص541؛ کالمار،‌ ص103؛ کرزن، ج1، ص434؛ اورسول، ص160برای اطلاعات بیشتر ر.ک: بنجامین، ص25)

اما گروهی دیگر از محققان چون بهرام بیضایی، جمشید ملک­پور و عنایت­الله شهیدی معتقدند که ساختمان تکیۀ دولت بر اساس طرح میادین و برخی کاروانسراها و تکایا، طراحی و ساخته شده بود. آنها با ارئۀ اسناد و مدارک معتقدند که معماری تکیۀ دولت پس از اتمام ساختمان کاخ شمس­العماره، در سال 1284­هـ.ق آغاز شد و در سال 1290 هـ.ق به اتمام رسید. در واقع، این امر قبل از سال 1290­هـ.ق یعنی اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ بوده است. (­بیضایی، ص129؛ ملک­پور، همانجا؛ شهیدی، ص183)

در نهایت، تکیۀ دولت با بنایی با شکوه برای اجرای تعزیه، برگزاری مراسم سوگواری و روضه­خوانی ایام عاشورا در تهران برپا شد که گنجایش آن حدود بیست هزار تن بود (راوندی، ج4، ص612).

این بنا در ضلع جنوب شرقی باغ گلستان و در جنوب غربی شمس‌العماره، در شمال سبزه­میدان، حدفاصل کاخ ابیض و عمارت الماس بر اساس نقشة عبدالغفار نجم­الملک، بنا نهاده شد که قبلاً در محل آن، انبار دولتی ارگ شهر مستقر بود (منصوری­فرد، صص570، 577، نقشة ش2 و1؛ ذکاء، ص287).

در واقع، ناصرالدین شاه پس از قتل امیرکبیر و تصرف اموال وی، در قسمتی از عمارت مسکونی میرزا تقی­خان که در سمت جنوبی کاخ گلستان قرار داشت و در جوار آن نیز گرمابه‌ای بود که گاهی به عنوان مجلس از آن استفاده می‌شد، تکیة دولت را بنا نمود.

 

مختصری از معماری ساختمان تکیه دولت

با توجه به این­ که ‌بنای تکیۀ دولت، در گسترش و شکوفایی تعزیه سهم ارزنده‌ای داشته است، بررسی معماری آن،‌ گذشته از ارزش‌های ساختمانی، در تصویرگری و روشن ساختن بسیاری از ارزش‌های اجرایی شبیه­خوانی نیز حائز اهمیت بسیار است. ساختمان تکیةدولتمدوروآجریبه ارتفاع 24 متر و عرض حدوداً ٣٤ متر بود(فروغ،ص7؛ سلطانزاده، ص183). این ساختمان، سه طبقه و با سردابه چهار طبقه داشت (اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار،ج1، ص87). مساحت آن حدود 2824 مترمربع بود (همان؛ فروغ، همانجا؛ ریاحی، ص17). ساختمان از خارج به صورت منشوری هشت­ضلعی و از داخل به شکل استوانه­ای کامل طراحی شده بود. پی بنا سست بود و بر روی خاک دستی قرار گرفتهبودوهمینامرازابتدامشکلاتیبرایمقاومت و ایستایی آن پدید آورد (منصوری­فرد، ص570؛ سرنا، سفرنامه، ص163؛ فروغ، ص26). همین امر موجب شد که در زمان مظفرالدین شاه یک طبقة ساختمان بر اثر سنگینی گنبد هلالی­شکل آن تخریب شود؛ «ازاین­رو سقف را تعویض و طبقة سوم را هم تخریب کردند و بدین­ترتیب تکیة دولت در زمان مظفرالدین شاه صاحب دو ردیف طاق­نما شد.» (شهری­باف، طهران قدیم،ص13). تکیة دولت سه ورودی داشت: ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه برای مردان، با دری دو لنگه و سردری جناغی؛ ورودی ضلع غربی برای زنان، از سمت میدان ارگ با سردر جناغی و شش منارة کوچک در دو طرف با کاشی مُعَقَّل که از تلفیق اشکال هندسی پوشیده شده بود (منصوری­فرد، صص571ـ572؛ اعتمادالسلطنه، ص87؛ ذاکرزاده، ص129)؛ ورودی سوم، راهرو پر پیچ­وخم و تاریکی بود که قسمت شاه­نشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل می­کرد و شاه برای ورود به تکیه از آن می­گذشت (سرنا، سفرنامه، ص162؛ منصوری­فرد، ص574). ساموئل بنجامین و لرد کرزن نیز که در آن زمان در ایران ساکن بودند در آثار خود شرحی از نما و معماری تکیۀ دولت را آورده­اند (برای اطلاعات بیشتر ر.ک به: بنجامین، صص 25-21؛ کرزن، ص433).

همان­طور که گفتیم بنای تکیۀ دولت به­ صورت مدور ساخته شده بود، که این بر خلاف شکل ساخت تکایای دیگر بود که متأثر از معماری خانه‌های بزرگان، کاروانسراها و میادینیکه معمولاًتکیه‌هارا در آنجا برپا می­کردند، به شکل چهارگوش ساخته می­شد. سقف مدور آن هشت هلال داشت که از جنس چوب بوده و با اتصالات آهنی به هم وصل شده بود. نمای داخلی آن تماماً از آجر بود که با کاشی‌های معرق و غیرمعرق تزئین شده بود.

قسمت­هایدرونیتکیهبا کاشی­های لعاب­دار آبی­رنگ پوشانیده شد. کاشی­کاری­های رنگارنگ همراه با تزیینات حدود شصت غرفه که در سه ردیف روی هم ساخته شده بودند، به فضای درونی تکیه چهرة زیبایی بخشیده بود (پیترسون، ص604) .

دراطرافصحن، بیست طاق (هریک به عرض هفت­ونیم متر) با دیوارها و ستون­های کاشی­کاری قرار داشت و روی طاق­ها اتاق­هایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاق­های طبقة اول ویژة وزرا و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر (کارپرداز کاخ، فراشباشی) میان ایشان تقسیم می‌شد (اوبن، ص190؛ مستوفی، ج1، ص 293؛ هدایت، ص 87).  اتاق­های طبقة دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان حرم بود (اورسل ((Orsel، ص160). طبقة سوم، جایگاه نقاره­چی­ها بود که با نرده­ای حفاظت می‌شد (اوبن، ص193؛ منصوری­فرد، همانجا). جایگاه مخصوص شاه در طبقة دوم، با ارتفاع بیشتر، سردر و سقف بلندتری (بنجامین، ص289) روبه­روی صحنه قرار داشت و در سمت راست آن، ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب محل نشستن وزیرمختار انگلیس و وزیرمختار روسیه و دیگران قرار داشت. در سمت چپ جایگاه مادر شاه، زن­های شاه، همسر صدراعظم و  همسر وزیرمختار روسیه قرار داشت.

 در اثنای نمایش، با پذیرایی مستمر با چای، قهوه و قلیان، خستگی تماشاگران رفع می‌شد....هنگاماجرایتعزیه پردة توری سیاهی در برابر غرفة شاه می­کشیدند (مستوفی، همانجا). ورود به اتاقها و خروج از آنها از طریق راهروهای پشت آنها صورت میگرفت (ذکاء، ص­297). تماشاگران عادی در چندین ردیف دایرهوار دور صحنه مینشستند و عدة کمی پشت زن­ها می­ایستادند.

در صدر تکیه، منبر بزرگ بیست ­پله­ای و یک پارچه از سنگ مرمر نصب کرده بودند که پیش از شروع مراسم تعزیه، روضه­خوان­ها بر بالای منبر می­رفتند و به شرح مصیبت می­پرداختند. در گرداگرد تخت نمایش، راهی نیز برای حرکت دسته­ها، سوارها و فیل­ها، شترها و درشکه­ها و اسب­ها، و ورود و گردش صفوف دیگر ساخته بودند. در وسط تکیه سکویی از سنگ به بلندی یک متر ساخته بودند که به آن «تخت» می­گفتند و بازیگران و شبیه­خوان­ها از پله­هایی که در چهار طرف آن بود، بر بالای سکو رفته، نقش خود را اجرا می­کردند. صحنمرکزیراداربستیازالواروتیرهایچوبی می­پوشاند که با بست­ها و تسمه­های آهنی درهم چفت شده و بر روی دیوارهای بنا تعبیه شده بود و سقفی گنبدی را بر روی صحنتشکیلمی­دادکه در مواقع ضروری چادر کرباسی ضخیمی بر روی آن می­کشیدند (منصوری­فرد، ص572؛ اعتمادالسلطنه و فروغ، همانجا).

 پس از آن که چوب­بست­هاازچند جاشکست،مهندسیفرانسویبهفرمان مظفرالدین شاه نیم­قوس­هایی آهنی به­جای قوس­های چوبی کار گذاشت. نیم­قوس­های آهنی دوازده عدد بود که هریک از پنج تکة مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل می‌شد و دیگر به پشت­بندهای آجری در سقفِ اتاق­های تکیه احتیاجی نبود (ذکاء، ص293ـ294؛ منصوری­فرد، ص576).

در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، چون بیم آن می­رفت که فشار پوشش باعث خرابی بنا شود، برای کاهش فشار، طبقة آخر را خراب کردند (مستوفی، همانجا؛ ذکاء و سمسار، ج2). در وسط صحن تکیه، سکوی گردی به شعاع تقریبی نه­ونیم متر و ارتفاع تقریبی یک­متر با ازارة سنگی منقوش با قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجرفرش بود. در این ازاره دریچه­هایی تعبیه شده بود که به احتمال قوی به زیرزمین گشوده می‌شد (ذکاء، همان، ص294؛ منصوری­فرد، همان، صص574 ـ 575). در دو طرف سکو دو پلکان سه­پله­ای قرار داشت (منصوری­فرد، همان، ص 575؛ ذکاء و سمسار، ج2، تصویر 6ـ3). دور سکو، محوطه­ای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسب­ها و دسته­های موسیقی منظور شده بود. پلکانی در شش ردیف با یک پیش­آمدگی دورتادور صحن و متصل به ساختمان مدور تکیه قرار داشت که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود. این بخش، مخصوص زنان بود (فروغ، همانجا؛ اورسول، ص 300؛ هدایت، ص 88).

در تکیه، منبری بیست­پله­ای و یا به ­عقیدة برخی چهارده پله (فروغ، همانجا) قرار داشت که دو دیوارة جانبی آن از مرمر یکپارچه بود. بلندی آن حدود یک طبقة تکیه بود و به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود (ذکاء، ص297؛ منصوری­فرد، ص574). این منبر را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و در میدان توپخانه گذاشته بودند و شیخ فضل­اللّه نوری بر آن سخنرانی می­کرد (هدایت، ص161). در چهار طرف تکیه، حوض­های پر آبی قرار داشت و نوجوانانی با لباس عربی، غالباً بر اساس نذر والدینشان، سقاییِ حاضران در تکیه را برعهده داشتند (اوبن، ص191). در زمستان برای تأمین گرما در چندجا منقل گذاشته می­شد (سرنا، همان، ص165)

 بر اساس وصف­هایی که از فضای داخلی تکیة دولت برجای مانده، می­توان گفت که تزئین درون آن بیش از معماری کلی و نمایبیرونیاهمیتداشته است و... .

چلچراغی در وسط سقف قرار داشت که چندی با نیروی برق روشن می‌شد (بنجامین، ص 298؛ کرزن، ج1، ص434؛ فروغ، همانجا). بخشی از نور تکیه، به ویژه سکوی وسط، از چراغ­های لاله فنری با کاسة بلور که فراش­ها حمل می­کردند، تأمین می‌شد (مستوفی، ج1، ص296؛ برای اطلاعات بیشتر ر.ک: پیترسون، ص604). تعداد شمع­هایی که در تکیه افروخته می‌شد، به حدی بود که با مقاطعة جمع­آوری پیه و گچ شمع­های سوخته و نیمه­سوخته، بخشی از مخارج روضه­خوانی تأمین می­گردید (همان، ص 303).

گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاج­های گل، آیینه، پارچه و قالی­های گرانبها می­آراستند (سرنا، آدم‌ها و آئین­ها، ص163؛ اورسل، ص 299). تزئین هریک از طاق­ها برعهدة یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر آرایه­ها منجر می‌شد. بخش­هایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست، کشکول، بوق و تسبیح تزئین می‌شد (مستوفی، ص301) و شاه نیز اثاث خاص تکیة دولت را تدارک دیده بود (هدایت، ص140).

 

نحوة آماده­کردن و انجام مراسم عزاداری در تکیة دولت

تکیة دولت را در اواخر ذی‌الحجه، چندروز مانده به اول محرم، برای تعزیه­خوانی آماده می‌کردند. نایب­النظارة دربار (سرپرست و مدیر امور تشریفاتی)، با همکاری ناظم­البکا و کارکنان و فراشان، تکیه را آماده می­کردند. ‌نخست، چادر تکیه را روی سقف هلالی­شکل می‌کشیدند، تکیه را تمیز می‌کردند و سپس پارچه‌های سیاه، بر دیوارها و جرزهای طاق‌نماهای آن می‌کشیدند و جایگاه مخصوص شاه را با قالی، قالیچه، پارچه‌های رنگارنگ و چلچراغ می‌آراستند. آرایش و بستن طاق­نماهای دیگر بر عهدة کسانی بود که طاق‌نماها را در اختیار آنان گذاشته بودند (افرادی نظیر حکام ولایات یا یکی از وزارتخانه‌ها).

مراسم روضه­خوانی از اول ماه محرم یا یک­ روز مانده به آن شروع و تا روز تاسوعا، در تکیة دولت برگزار می‌شد و گاه تا دهم و دوازدهم یا چهاردهم نیز ادامه داشت و نیز مراسمتعزیه­خوانیمعمولاًدردونوبتشبوروزبرگزارمی‌شدکه تا آخر محرم و گاهی تا آخرصفر نیز ادامه داشت و برخی اوقات نیز در ماه­هایی غیر از محرم و صفر، تعزیه­خوانی برقرار می‌شد. نمایش تعزیه در دو نوبت شبانه­روز، یکی عصر از سه تا نیم­ساعت قبل از غروب و دیگری از دو تا پنچ و شش ساعت از شب گذشته، برگزار می‌شد. معین البکا، در انتخاب نهایی نوع تعزیه­هایی که در تکیة دولت باید به اجرا درمی­آمد، بدون چون و چرا تابع نظر شاه بود. تعزیه­خوانان در حقیقت، تعزیه­خوان دولتی بودند، زیر نظر «معین­البکا»ی دربار،‌ در برابر شاه و درباریان، تعزیه می‌خواندند. لباس‌ تعزیه­خوانان تکیة دولتدردربار تهیه می‌شد؛ برای جنگجویان، سپرها و شمشیرهای مرصع و کلاه­خودهای جواهرنشان و برای بازیگران نقش یزید و ابن­سعد، عمامه و قباهایی با ترمه‌های عالی زردوزی شده تهیه می‌کردند. در این تکیه، هرساله در دهة اول محرم پس از ساعت­ها گرداندن دسته‌های بزرگ و پر ابهت که غلبة جنبة تماشایی و رقصی دفیله‌شان خاطرة عزاداری را از بین می‌برد، ‌بزرگ‌ترین و مجلل­ترین نمایش‌های تعزیه­ای روی صحنه می‌آمد (بیضایی، ص62). ‌روزها از دو ساعت بعد از ظهر تا نزدیک غروب و شب‌ها از دو تا پنج ـ شش ساعت از شب گذشته، تعزیه اجرا می‌شد و در شب چندین هزار چراغ و شمع افروخته می‌شد که به مراتب بر جلال و شکوه مجلس می­افزود (معیرالممالک، یادداشت‌هایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه،ص 45). تکیة دولت به عنوان محل خاص انجام تعزیه‌ها، زیر نظر ارگ سلطنتی بود و تعزیه‌های اجرا شده در آن به شبیه­نامه‌های معین­البکایی معروف بودند. ناصرالدین شاه معمولاً از روز دوم یا سوم محرم به تکیه می‌آمد و در جایگاه مخصوص خود که پردة زنبوری آبی یا مشکی در جلویش آویخته بود، می‌نشست. دربارة علت نشستن ناصرالدین شاه در پشت پردة زنبوری آبی یا مشکی، گروهی معتقدند که این کار برای آن بوده که حاضران مجلس او را در حال گریستن و تغییر حال نبینند تا هیبت و شکوهش همچنان دردل‌های مردم باقی بماند (مستوفی، ج1، ص293)وگروهیازمخالفانتعزیهچونحاج سیاح معتقدند که شاه با این کار می­خواسته خانم‌ها را تماشا کند. (برای اطلاعات بیشتر ر.ک: حاج سیاح ، ص93)

در تکیة دولت، عزاداری‌ها و تعزیه‌های بسیار با شکوه و مجللی برگزار می‌شد که مردم از آن استقبال زیادی می‌کردند. البته علاوه بر اسم و رسم تکیة دولت، ‌تزئینات و چادر بزرگ تکیة دولت، باعث جذب تماشاگران فراوان می‌شد. چادر بزرگ تکیة دولت که نقش شیرهای ایستادة شمشیر به دست و شیرهای خفتة خورشید به پشت که نور خورشید از ستیغ هلال آنها نُتُق می‌کشید و نقش طاووس‌ها و گل‌ها و برگ‌ها... را داشت، ‌هرساله مشتاقان بسیاری را به تماشای خود می‌کشید (اسکویی، ص82). در این میان، مردم از تعزیه­ها و عزاداری­های تکیة دولت به­خوبی استقبال می­کردند و چون فراهم­کردن جای نشستن در تکیه به سختی امکان داشت، زن­ها از صبح زود، بلکه قبل از آفتاب به آنجا می­آمدند و به دلیل کثرت جمعیت چون درها بسته می­شد، ورود و خروج برایشان امکان نداشت، زن­ها تقریباً به طور عموم ناهار و دهان­گیره خودشان را همراه می­آوردند و چه­بسا که وسیلة قضای حاجت خویش را چیزهایی مانند مشربه یا قلقلک یا کوزه قلیان دنبال می­بردند (شهری­باف ، ص 116).

بدیهیاستکهگاهگاهیدراینمیاننزاعصورت می‌گرفت و در این زمان معین­البکا با نگاه خود،‌ ز­ن­ها را آرام می‌کرد و به سکوت می‌آورد (برای اطلاعات بیشتر ر.­ک: مستوفی، ص293؛ اسکویی، ص80). ورودغیرمسلمانانبهتکیةدولتبه­راحتیصورتنمی­گرفت. اما برای مردم شهر ورود به تکیه شرط خاصی نداشت و آزاد بود؛ به این دلیل که جمعیت بیشتر، دلیل بر مقبولیت برنامه­ها بود (اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص975).

شکوه مراسم و فضای تکیة دولت تا آنجا بود که با وجود احتیاط ایرانیان در پذیرش ورود بیگانگان به مراسم تعزیه به سبب نگرانی از واکنش نادرست آنان، شاه و درباریان با آسودگی خاطر سیاحان فرنگی را به تکیة دولت دعوت میکردند (الگار، ص244؛ ظهیرالدوله، ص174). به عنوان مثال، می‌توان به نامة مشیرالدوله به ناصرالدین شاه اشاره کرد که در آن، او از شاه تقاضای شرکت افراد سفارت روسیه را در مراسم تعزیه‌ای که در تکیة دولت برگزار می‌شده است، می‌کند و ناصرالدین شاه هم با شرط اجرای مراسم در شب و استفاده از پردة زنبوری برای جلوی طاق­نمای این عده، آن را می­پذیرد (جابر، ص191؛ شهیدی، ص184). بعد از ساخته­ شدن تکیة دولت، شاهزادگان و بازاری‌ها نیز، تکیه‌های خود را برپا کردند؛ ازجمله، تکیة منیرالسلطان مادر کامران میرزا،‌ تکیة قهوه­خانه، تکیة اسماعیل بزاز و تکیة سید نصرالدین.

 

برنامة تعزیه­خوانیهای تکیة دولت

تعزیه‌هایی که در روزهای دهة اول محرم خوانده می­شد، همان تعزیه‌های رایج و معمول یعنی شهادت شهیدان کربلا و وقایع اصلی و مهم روز عاشورا بود. تعزیه‌هایی که در    شب‌های دهة اول محرم یا در بقیة ایام محرم و صفر برگزار می‌شد مربوط به حوادث فرعی واقعة کربلا و مصائب خاندان پیامبر(ص) و یا تعزیه‌های حماسی و اساطیری و گوشه‌ها بود. معمولاً موضوع تعزیه‌های تکیة دولت با نظر معین­البکا (گردانندة تعزیه) و نظر دربار تعیین می‌شد.البته گاهگاهی برنامة عزاداری تغییر می‌کرد و برای اطلاع مردم از نام تعزیه و زمان اجرای آن، ‌غالباً اعلان‌هایی تهیه می‌شد و بر در بزرگ تکیه و دیوار‌های آن‌ نصب می‌شد (شهیدی، ص 183).

 

چگونگی تعزیه­خوانی در تکیة دولت           

تعزیه­خوانی­های تکیة دولت با مراسم و تشریفات زیادی همراه بود. جای رجال دولت، اعیان و اشراف در طاق‌نماهای زیر و جای زنان و مردان و همسرانشان و مهمانانشان در طبقة دوم و سوم بود. عامة مردم هم در داخل تکیه، روی زمینودرپنجردیفسطح پله،دورتادورتکیهمی‌نشستند. جای مردان و زنان جدا بود (الگار، صص245-244؛ مستوفی، ج1، ص293؛ هدایت، صص 88-87؛ معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 45‌؛ شهری­باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ص116). در روز نهم، انعام و خلعت شاه، میان گردانندگان تکیه، تعزیه و تعزیه­خوانان تقسیم می‌شد. روزنامة ایران در یکی از شماره‌های خود،‌ ضمن درج اخبار رسمی دربارة حکومت، نوشته است:

«دهة اول محرم­الحرام و ایام عاشورا، خاطر خورشید مظاهر بندگان،‌ ...به تعزیت خامس آل عبا،‌ حضرت سیدالشهدا ارواحنا له الفدا بود. تکیة مبارک دولت را از طرف دولت روزافزون به رسم سنوات ماضیه با نهایت شایستگی و شکوه طاقبندی کرده... و روز آخر به رسم هر ساله مواهب کاملة شهریاری شامل حال خدام تکیة مبارکه دولت گردیده و اولاً مجدالدوله خوانسالار که نظم و ترتیب ادارة تکیه راجع به معزی الیه است... را به یک ثوب ترمه شمسة مرصع از جامه­خانه خاصه مخلع و سرفراز فرمودند و ثانیاً جمیع ذاکرین و واعظین و... را به خلاع مهر شعاع و عطایا و انعامات وافر سربلند و دعاگو و شکرگذار فرمودند...‌» (روزنامه ایران، 1304، ص611؛ هدایت، همان)

در ایام عزاداری، از صبح تا ظهر مردم و تماشاگران به انتظار شروع تعزیه در تکیه می‌نشستند و حوالی ظهر، ابتدا مراسم روضه­خوانی شروع می‌شد؛ سپس دسته‌های مختلفی به تکیه می‌آمدند و مراسم عزادای را انجام می‌دادند و حدوداً از دو یا سه بعدازظهر تعزیه، آغاز می‌شد (معیرالممالک، وقایع الزمان ،ص45).در تعزیه‌های شبانه، شروع مراسم با توجه به فصول مختلف سال فرق می‌کرد و معمولاً از اوایل شب شروع می‌شد و تا سه یا چهار ساعت به طول می‌انجامید (برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شهیدی، ص 34‌؛ مستوفی، صص 295-293).

مستوفی در خصوص شروع تعزیه می‌نویسد: چندین دسته سینه­زن با علم و    نوحه­خوان آمده و روبه­روی طاق‌نمای شاه، سینه زدند و خارج شدند. از نظر مستوفی دستة بروجردی­ها از همه ساده­تر و با هیمنه­تر به نظر می‌رسید. مستوفی در ادامه از چگونگی سینه­زنی چند دسته سینه­زن، مثل دستة سنگ­زن کاشی، دستة بروجردی‌ها، دستة فراش‌ها و دستة زنبورک­چی­ها و سپس دربارة آغاز تعزیه صحبت می‌کند و مرتب از معین­البکا بدون بردن نام او، سخن می­گوید و استادی و مهارت او را در اجرای تعزیه و برقراری نظم در تکیه، می‌ستاید (همان، ص294). بنجامین هم از کسانی است که از تعزیه­خوانی‌های تکیة دولت، گزارش کاملی بیان کرده است؛ او پس از برشمردن خصوصیات تکیه و تعزیه و مقایسة آن با نمایش‌های غربی، صحبت از ازدحام جمعیت و بحث از معماری، صحنه‌ها و مناظر مختلف تکیه، به ستایش و تعریف از آواز «بچه­خوان» می‌پردازد و می‌نویسد:

«آخرین دستة موزیک سلطنتی که آهنگ‌های مخصوص عزای خود را نواخت... خارج شد و در همین موقع در مدخل تکیه دستة دیگری مشاهده شد که آماده ورود می‌شدند... در سکوت مطلق، ناگهان صدایی شبیه پرندگانی که شب‌ها می‌خوانند، از یکی از پسربچه‌ها بلند شد. صدا کاملاً صاف و آسمانی بود... آهنگ آن سوزناک بود... که گویی هشداری برای تماشاچیان داخل تکیه بود که خود را برای دیدن تأثرآورترین صحنه‌های تاریخ، یعنی شهادت امام حسین(ع) و یارانش آماده می‌کردند. در این هنگام، صدای دیگری از پسربچة دوم بلند شد و با آن هماهنگ شد و... صدای آنها بسیار تکان­دهنده و مؤثر بود... .» (بنجامین، صص293-392)

وی در جای دیگر خاطرنشان می‌سازد که صدای تعزیه­خوانان و حرکات آنها به قدری نافذ و مؤثر بوده که او احساس می‌کرده است که واقعاً در صحرای کربلا حضور دارد (همان، ص374). مادام کارلا سرنا، از نویسندگان و جهانگردان قرن 19 نیز از کسانی است که نمایش تعزیه را در آخرین دورة شکوهمندی در تکیة دولت مشاهده کرده و دیده‌های خود را در سال 1883م (1301هـ.ق) به چاپ رسانده است. او در کتاب خود، دید دقیقی از نمای ساختمان و چگونگی نمایش و فضای تالار دارد:

«مراسم تعزیه نزدیک ظهر آغاز و به هنگام غروب آفتاب تمام می‌شود. شاه، زنان و اطرافیانش، تا پایان مراسم، تکیه را ترک نمی‌کردند. به عنوان پیش­درآمد تعزیه، تمام آنهایی که روی سکو، نقشی برعهده دارند، مدتی در برابر مردم ظاهر می‌شوند و به طور دسته­جمعی راه می‌روند. شترها مزین به پارچه‌های گران­قیمت، اسب‌ها و استرها که بر پشتشان سواران نشسته‌اند. بعد از آنها افراد مشخصی که پیشاپیششان یک دسته موزیک نظامیرویصحنهمی­رود، وارد می­شوند. نوبت به اعضای هیئت‌های مذهبی می‌رسد. عده‌ای نوحه­خوان، سینه می‌زنند... در آخر بند هر نوحه، صدای حسین حسین بلند می‌شود... هماهنگ با نوحه‌ها، ضربه‌ها و گام‌ها، رفته­رفته تأثر تماشاچیان و ابراز احساسات آنان شدت می‌یابد و آنگاه نمایشنامه تازه، تصنیف می‌شود... .» (سرنا، سفرنامه، صص464 – 426­).

بنجامین دربارة موسیقی تعزیه گزارش می­دهد:

«موزیک عبارت است از یک دسته که در پشت تکیه ایستاده بودند. از خوشبختی جای آنها دور بود، زیرا که اسباب آنها عبارت بود از چند نقاره و کرناهای دراز و صدای آنها خشن و حزن­انگیز بود که مرده را بیدار می­کرد، نویسندة کتاب انجیل وقتی می­نوشت که در روز آخرت صدای کرنایی مسموع خواهد شد و جمیع مرده­ها را زنده خواهد کرد، مسلماً چنین کرنایی را در نظر داشته است.» (بنجامین،ص 24)

 

افول تکیة دولت و تعزیه

تعزیه در زمان ناصرالدین شاه، به خصوص در تکیة دولت، رواج کاملی داشت و این امر تا هنگام مرگ ناصرالدین شاه کماکان با شکوه فراوان ادامه داشت. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه به سبب اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان و حوادث مشروطه، تعزیهوشبیه­خوانیتااندازه‌ای،‌ارزشواعتبارخود را از دست داد (شهیدی،ص196). به­رغم مخالفت برخی از روحانیون، روشنفکران و مشروطه­خواهان با تعزیه، مظفرالدین شاه چون از دلبستگی و علاقة مردم به تعزیه، آگاه بود و همچنین می‌خواست مراسم و سنت‌های درباری پدر خود را حفظ کند،‌ به تعزیه علاقه نشان می‌داد. از این­رو، دستور داده بود که در دربار، ‌همراه با روضه­خوانی، مجالس تعزیه و شبیه­خوانی نیز برگزار کنند (همان، ص197).

در زمان مظفرالدین شاه، فرستادگان مؤسسة فیلمبرداری «پاته» فرانسوی در تهران، یک فیلم مستند از مراسم تعزیة تکیة دولت تهیه کردند. (بیضایی، ص151)

پس از مرگ ناصرالدین شاه (١٢۷۵هـ.ش) و مظفرالدین شاه (١٢۸۶هـ.ش­) جنازه­ آنها را به تکیه دولت برده و از آنجا به عتبات منتقل کردند (کاتوزیان تهرانی، ص417).

دورة سلطنت محمدعلی شاه و احمدشاه آخرین سال‌های تعزیه­خوانی در تکیة دولت بوده و پس از آن تعزیه­خوانی در این تکیه تعطیل شد (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: صدر سیدجوادی و دیگران، ج4، ص444؛ شهیدی، 205؛ وزارت امور خارجه روسیه، ج1، ص104؛ شهری­باف، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، صص556 -521).

 به دنبال کودتای ١٢٩٩هـ.ش و به قدرت رسیدن سردار سپه، برای این که تکیة دولت بدون استفادهنماند،رضاخاندرسال ١٣۰٢هـ.ش دستور داد خرابی­هایی را که در طی سال­های بسته ­بودن تکیه به­ وجود آمده بود تعمیر کنند و آنجا را به نمایشگاه کالاهای وطنی اختصاص داد و همچنین در سال­های نخستین سلطنتش به تشکیل جلسات سربازگیری ارتش در آن جا پرداخت (امیر طهماسبی، صص 434ـ 429). در سال ۱٣۰٤هـ.ش مجلس مؤسسان (عزل احمدشاه و انتخاب رضاخان به عنوان شاه ایران) در محل تکیة دولت تشکیل شد (هدایت، ص369).

در سال‌های آغاز سلطنت رضاشاه، یعنی پس از سال 1304هـ.ش، تعزیه رفته­رفته ممنوع شد و پای به دوران افول خویش نهاد و در روستاها و شهرهای دورافتاده نیز، دوران انحطاط را می­پیمود که در این میان عوامل زیادی دخیل بودند؛ در سال 1311هـ.ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبی، اجرای تعزیه نیز یکسره موقوف گردید. بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ فرهنگ اروپا در ایران و ترجمه و اجرای نمایشنامه­های خارجی را نیز افزود. چنین شد که تعزیه، که در آستانة پروردن تئاتر ملی ایران در درون خود بود، موقعیت خود را از دست داد و اندک­اندک روی به فراموشی نهاد (صدر سیدجوادی و دیگران، ج4، ص444). این در حالی است که تا قبل از سال 1311هـ.ش، که عزاداری ایام محرم رسماً تعطیل نشده بود، رضاخان روضه­خوانی‌های دوران سردارسپهی خود را که در دفتر قزاقخانه برگزار می‌کرد، به تکیة دولت آورده بود و خود نیز در مجالس عزاداری یا فقط در عزاداری روز عاشورا، شرکت می‌کرد (شهیدی، ص 207) و تکیة دولت، سال­ها متروک و نیمه­مخروبه بود تا این که در 1325هـ.ش بعد از 75سال، به دستور محمدرضا شاه، تکیة دولت به منظور ساخت شعبة بانک ملی در بازار، به کلی تخریب شد و بیشتر عرصة آن زیربنای بانک گردید (ذکاء، ص310؛ شهیدی، ص14؛ ملک­پور، ص70).

 

نتیجه

از دوران صفویه تا زندیه و قاجار، ‌همیشه نیاز به مکانی ثابت برای انجام روضه­خوانی، تعزیه و شبیه­خوانی احساس می‌شد، این امر سبب شد که تکایای متعددی در دوره‌های مختلف تاریخ ایران، به خصوص در دورة قاجار ساخته شود. یکی از تکایای مهم، عظیم و با شکوه دورة قاجار،‌ تکیة دولت است که دستور ساخت آن را ناصرالدین شاه و به مباشرت دوستعلی­خان معیرالممالک در جنب کاخ شمس‌العماره، در سال 1284هـ.ق صادر نمود. درحقیقت، علت ساخته­شدن آن را می‌توان افزایش جمعیت تهران و فقدان گنجایش کافی در تکایای قدیمی، اظهار فضل و تجمل ناصرالدین شاه در مقابل فرهنگ و هنر تئاترهای غربی، علاقة شدید وی به تعزیه و نمایش و استقبال مردم و حمایت اعیان و اشراف از تعزیه دانست. گروهی از سیاحان اروپایی و برخی از مورخان و نویسندگان ایرانی معتقدند که ناصرالدین شاه پس از اولین سفرش به فرنگ در سال 1290هـ.ق، و دیدن تئاتر «ساختمان رویال آلبرت هال لندن» و «تماشاخانة ورونا ایتالیا» به قدری تحت­تأثیر قرار گرفت که دستور ساخت تکیة دولت را در تهران صادر نمود. در مقابل، گروهی از نویسندگان ایرانی معتقدند که ساخته­شدن تکیة دولت قبل از اولین سفر ناصرالدین شاه بوده است. معماری تکیة دولت،‌ دارای شیوة خاص مهندسی دورة قاجاریه است و برخلاف سایر تکایا، مدور و گرد بوده است. تعزیه‌های اجرا شده در تکیة دولت، تحت نظارت و سرپرستی ارگ سلطنتی دربار و ناظم­البکا و معین­البکا بوده و هزینه‌های پذیرایی و حقوق کارکنان و تعزیه­خوانان را هم گروهی از اشراف و اعیان بر عهده داشته­اند. در تکیۀ دولت به جز مراسم عزاداری دهۀ محرم و مجالس مذهبی تکیه دولترادراواخرذی­الحجه، چندروزماندهبهاولمحرم،برایتعزیه­خوانی آماده می­کردند. مراسمروضه­خوانیاز اولماه محرم یا یک روز مانده شروع و تا روز تاسوعا در تکیۀ دولت برگزار می­شد و گاه تا دهم، دوازدهم و چهاردهم نیز ادامه داشت. مراسم تعزیه­خوانی معمولا دو نوبت در روز و شب برگزار می­شد و تا آخر محرم و گاهی تا آخر صفر نیز ادامهداشت و برخی­اوقات نیز در ماه­هایی غیر از محرم و صفر، تعزیه­خوانی برقرار می­شد. دورة طلایی و اوج شکوه تعزیه، در دورة قاجار و در زمان ناصرالدین شاه بوده که در تکیة دولت برگزار می‌شده است. پس از مرگ ناصرالدین شاه، جانشینانش به دلیل شرایط و اوضاع خاص جامعه و گسترش و نفوذ فرهنگ غربی و مخالفت برخی از روحانیون نتوانستند آنچنان که باید و شاید، از تعزیه حمایت کنند و به­تدریج کار به جایی رسید که عملاً هرگونه تظاهرات مذهبی و تعزیه­خوانی در زمان رضاخان، ممنوع شد. سرانجام در سال 1302هـ.ش، تکیة دولت به نمایشگاه امتعه وطنی مبدل شد و در حدود سال 1325هـ.ش تخریب و به­جای آن بانک ملی شعبه بازار ساخته شد. امروزه از این بنای تاریخی و مهم، فقط مقداری اسناد و مدارک تاریخی و تعدادی عکس و یک نقاشی رنگی اثر کمال‌الملک، باقی مانده است. بنایی که نه­تنها، نشان­دهندة طراحی و معماری یک دورة تاریخی است، بلکه مبین مراسم پرجلال و شکوه تعزیه در مقطعی از دورة قاجار می­باشد.

اسکویی، مصطفی، تاریخ تئاتر ایران، نشر آناهیتا، تهران، 1378.
اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان (صنیع­الدوله)، المآثر و الآثار (چهل­سال تاریخ ایران)، تهران، دارالطباعه خاصه دولتی، 1306 هـ.ق؛ چاپ ایرج افشار، جلد1، نشر اساطیر، تهران، 1363.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، روزنامة خاطرات اعتمادالسلطنه، نشر امیرکبیر، تهران، 1345.   
الگار، حامد، دین و دولت در ایران، نقش عالمان در دورة قاجار، مترجم: ابوالقاسم سری، توس، تهران، 1369.
اورسل، ارنست، سفرنامة اورسل (1882م)، ترجمة علیاصغر سعیدی، بی جا، 1352.
اوبن، اوژن، سفرنامه و بررسی­های سفیر فرانسه در ایران (ایران امروز، 1907ـ1906)، ترجمه و حواشی و توضیحات از علی­اصغر سعیدی، زوار، تهران، 1362.
امیر طهماسبی، عبداله، تاریخ شاهنشاهی اعلی­حضرت رضاشاه کبیر، نشر دانشگاه، تهران ، 1355.
بنجامین، ساموئل گریل ویلر، ایران و ایرانیان، ترجمة محمدحسین کردبچه، نشر جاویدان، تهران، 1363.
بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، نشر کاویان، تهران، 1344.
پیترسون، ساموئل، تعزیه و هنرهای مربوط به آن، گردآورنده: پترچلکووسکی، ترجمه: داوود حاتمی، نشر علمی فرهنگی، تهران، 1367.
چلکووسکی، پتر، نمایش بومی پیشرو ایران (تعزیه هنر بومی پیشرو ایران)، ترجمة داوود حاتمی، علمی فرهنگی، تهران، 1367.
حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات حاج سیاح، به کوشش حمید سیاح، نشر ابن سینا، تهران،1346.
حسینی بلاغی، سید عبدالحجت، تاریخ تهران، بی‌نا، قم، 1350.
ذاکرزاده، امیرحسین، سرگذشت طهران (گزیده­ای از آداب و رسوم مردم طهران)، قلم، تهران، 1373.
ذکاء، یحیی، تاریخچة ساختمان­های ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1349.
ذکاء، یحیی، سمسار، محمدحسن، تهران در تصویر، عکاسی علی خادم، سروش، تهران، 1376.
سپهر، محمدتقی (لسانالملک)، ناسخ­التواریخ (قاجاریه)، به اهتمام جهانگیر قائم­مقامی، نشر امیرکبیر، تهران،1337.
راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، جلد 4، امیرکبیر ، تهران، 1374.
سرنا، کارلا، آدمها و آئین­ها، ترجمة علی­اصغر سعیدی، نشر زوار، تهران، 1362.
سرنا، کارلا، سفرنامه (مردم و دیدنی­های ایران)، ترجمة غلامرضا سمیعی، نشر نو، تهران، 1363 .
سلطان­زاده، حسین، روند شکل­گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران، نشر آگاه، تهران، ۱٣٦٢.
شهری­باف، جعفر، طهران قدیم، ج2، نشر معین، تهران، 1371.
شهری­باف، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، جلد5، نشر مؤسسة فرهنگی رسا، اسماعیلیان، تهران، 1368.
شهیدی، عنایت­اله، پژوهشی در تعزیه و تعزیه­خوانی، نشر دفتر پژوهش‌های فرهنگی، تهران،1380.
ظهیرالدوله، علی بن محمدناصر، سفرنامة ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1371.
عناصری، جابر، شبیه­خوانی گنجینة نمایشهای آئینی و مذهبی، جشنوارة سراسری تئاتر فجر، تهران، 1372.
کرزن، جرج ناتانیل، ایران و قضیة ایران، ترجمة غلامعلی وحید مازندرانی، نشر علمی و فرهنگی، تهران،1382.
کاتوزیان تهرانی، محمدعلی، مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1379.
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه )، جلد 1، زوار، تهران ، 1340.
معیرالممالک، دوستعلی­خان، یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، نشر علی­اکبر علمی، تهران، 1351.
معیّرالممالک، دوستعلی­خان، وقایع­الزمان (خاطرات شکاریه)، چاپ خدیجه نظام مافی، تهران، 1361.
ملک­پور، جمشید، سیر تحول مضامین در شبیه­خوانی و تعزیه، نشر جهاد دانشگاهی، تهران،1366.
هدایت، مهدی­قلی­خان (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1344.
مجموعه مقالات
ریاحی، محمدامین، «هنرهای زیبا در ایران امروز»، هنر و مردم، دورة جدید، شمارة71، شهریور، 1347.
فروغ، مهدی،«تکیة دولت»، هنر و مردم، سال سوم، نشر وزارت فرهنگ و هنر، تهران شمارة 29، 1343.
کالمار، ژان، «اقامة تعزیه، اطلاعاتی مقدماتی برای پژوهش جامع، تعزیه: آئین و نمایش در ایران»، گردآورنده: پیتر چلکووسکی، ترجمة داوود حاتمی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران،1384.
دوگوبینو، ژوزف کنت، «تئاتر در ایران»، ترجمة جلال ستاری، تئاتر، شمارة11و12،1369.
روزنامهها
اعتمادالسلطنه، تکیة مبارکه دولتی، روزنامة شرف، 7 ذیحجه، شمارة 53، 1304هـ.ق.
روزنامة ایران، جمعه، 16محرم­الحرام، شمارة 611،1304 هـ.ق.
روزنامة ایران، شنبه، 14 محرم­الحرام، شمارة 208،1290 هـ.ق.
کتاب‌های مرجع
چلکووسکی، پیتر، بن‌بست جهانی تئاتر، مجلة جوانان، دربارة تعزیه و تئاتر در ایران به کوشش لاله تقیان، سال 1356.
دایرة‌المعارف جهان اسلام، بنیاد دایرة‌المعارف الفقه السلامی، جلد7، تهران، 1382.
دایرة‌المعارف شیعه، زیر نظر صدر حاج سید جوادی و دیگران،‌ نشر بنیاد خیریه و فرهنگی شط، جلد 4، تهران، 1373.
غلامحسین، مصاحب، دایرة‌المعارف فارسی، جلد1، نشر فرانکلین، تهران، 1345.
منصوری­فرد، محسن، مجموعه مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 12ـ7 اسفندماه 1374، به کوشش باقر آیت­اللّه­زاده شیرازی، جلد3، نشر سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، 1375.
گزارش­های سیاسی وزارت امور خارجه روسیۀ تزاری دربارة انقلاب مشروطة ایران (کتاب نارنجی)، ترجمة حسین قاسمیان، جلد1، چاپ احمد بشیری، تهران، 1367.