نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه تاریخ، دانشگاه خوارزمی
2 دانشجوی دکتری رشتۀ تاریخ، دانشگاه خوارزمی
چکیده
پس از پیروزی انقلاب مشروطیت زمینههای شکلگیری نهادهای نوین فراهم شد. یکی از مؤلفههای اصلی این نهادها، آشنایی مردم با حقوق سیاسی و اجتماعی خود بود. لذا تشکیل مجلس و نهادهای سیاسی و مدنی در ولایات ایران، ضرورت استقلال سیاسی و اقتصادی کشور را آشکار نمود. طرح تأسیس بانک ملی، به عنوان یکی از دغدغههای مهم نمایندگان مجلس، در راستای صیانت از مبانی و اساس اقتصاد کشور صورت گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از اینست که چندین عامل مهم ضرورت شکلگیری بانک ملی را نزد نمایندگان مجلس تبیین میکرد، که از آن جمله میتوان به مشکلات اولیۀ مالی و اقتصادی و سیطرۀ بیگانگان بر حیات اقتصادی کشور اشاره نمود. این جریان، با موانع و مشکلات بسیاری همراه شد؛ چنانکه فقدان علم و سواد تودۀ مردم، نبود تجربه کافی، عدم امنیت سرمایهگذاری وغیرهازموانععمدۀشکستطرحاولیۀبانکملیبود.روشتحقیق در این جستار توصیفی'تحلیلی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Establishment Plan of National Bank in the First Course of National Consultative Parliament; Necessities and Barriers (1324-1326 A.D)
نویسندگان [English]
- Mohammad taghi Mokhtari 1
- Mohammad Bitarafan 2
1 Assistant professor of history, kharazmi University
2 Phd student of history, kharazmi University
چکیده [English]
After the victory of constitution revolution, the context became ready for creating new institutions. One of the main elements of these institutions was making people familiar with their social and political rights. Thus establishment of parliament and political and social institutions in Iran clarified the necessity of political and economic independence. As one of the major concerns of Parliament, The plot for the establishment of National Bank, executed in order to preserve the fundamentals of the economy of thecountry.
Research findings indicate that several important factors explained the necessity of formation of the National Bank for prliamentarians, including basic financial problems and foreign domination over economic life of country. Although this process was associated with many obstacles and difficulties; as lack of knowledge and education of the masses, lack of experience, lack of investment security, and etc was some of the main reasons for failure of the original plan of the National Bank. The method In this research is descriptive-analytical.
کلیدواژهها [English]
- Constitutional Revolution
- National Parliament
- National Bank
- Economic independence
- Political independence
مقدمه
انقلاب مشروطیت زمینههای شکلگیری نهادهای غربی را در ایران به وجود آورد. با نگاه مختصر به اقدامات مجلس اول، زوایای پویایی نخستین لوایح مجلس مشخص میشود. استقلال سیستم مالی'اقتصادی به عنوان گلوگاه حیاتی کشور، در زمرۀ نخستین درخواستهای نمایندگان مجلس بود.
از دورۀ ناصری و پیدایی عصر امتیازات، پیوندی متقابل و ناگسستنی میان ابزارهای اقتصادی و سلطۀ سیاسی شکل گرفت. این جریان، موازنۀ قدرت را از دستان دولت خارج نمود و گفتمان سیاسی'اقتصادی خاصی به وجود آورد. سیطرۀ دولتهای روس و انگلیس بر گمرکات شمال و جنوب، در کنار استفاده از سیاستهای پولی بانکهای استقراضی و شاهنشاهی، به رابطۀ معکوس میان رشد اقتصاد ملی در برابر حوزۀ نفوذ بیگانگان در کشور انجامید؛ بدین معنا که با دخالت هر چه بیشتر کشورهای مزبور در سیاستهای تجاری و مالی، به همان سان حوزۀ اقتصادی کشور با انحطاط و رکود مواجه شد. این مسئله در آستانۀ مشروطیت، وضعیت نابهنجاری در حوزههای سیاسی و اقتصادی کشور به وجود آورده بود.
تجار نخستین مخالفان سلطۀ اقتصادی و سیاسی دولتهای روس و انگلیس و طراحان اقتصاد ملی با تکیه بر منافع جمعی در لوای تأسیس بانک ملی بودند و با توجه به اینکه در مجلس اول از قدرت بیشتری برخوردار بودند، به تنویر افکار عمومی و تحریک دیگر نمایندگان پرداختند. بنابراین، با پیدایش مشروطیت و شکلگیری مجلس ملی، نمایندگان با توجه به مسئلۀ اقتصاد ناوابسته و به تبع آن خروج از سلطۀ سیاسی، طرح جامع و فراگیری با عنوانبانکملیپیشنهاددادندکهمنظورازآنانباشتسرمایۀملیو به تبع آناستقلال سیاسی بود.
دربارۀ پیشینۀ تحقیق باید اذعان نمود که پژوهش مستقل از منابع و اسناد متقن دربارۀ ضرورتها و موانع شکلگیری بانک ملی صورت نپذیرفته است؛ کما اینکه کتب و مقالاتی هم به شکلگیری بانک ملی در دورۀ اول اشاره کردهاند. در پژوهش حاضر از منابع مختلف به ویژه روزنامهها، خاطرات و دستنوشتههای دورۀ مشروطیت، اسناد باقیمانده و...، به نحو مطلوب بهره برده شده است.
پرسشهای مقالۀ حاضر عبارتند از: 1. ضرورتهای شکلگیری بانک ملی در اوان مشروطیت چه بود؟ 2. چه موانع و عللی باعث شکست و ناکامی ایده بانک ملی شد؟
1. ضرورتهای تأسیس بانک ملی در ایران
مهمترین ضرورت تشکیل بانک ملی، استقلال نهاد اقتصادی و به تبع آن نهاد سیاسی کشور بود. حوزۀ نفوذ استعمارگران در شالودههای اقتصادی کشور، به ناگزیر تودۀ مردم به خصوص صنف تجار و صراف را روبهروی آنان قرار داده بود.
رویۀ پرداخت وامهای کلان توسط بانکهای روس و انگلیس و گروکشی منابع اقتصادی کشور، از زمان ناصرالدین شاه آغاز شد و در دورۀ مظفری به انحطاط اقتصادی کشور انجامید. این جریان پیش از مشروطیت زمینههای مخالفت و اعتراض عمومی را در مناطق مختلف کشور به وجود آورد. تجار و صرافها از اینکه اقتصاد کشور در کام اجنبی افتاده و سهم شهروند ایرانی در برابر این مؤسسۀ نوپا کاهش پیدا کرده است، به شدت معترض بودند، ولی این اعتراضها هیچ نتیجۀ مثبتی در پی نداشت.
پس از مشروطیت، مجلس با لایحۀ قرضه دولت مخالفت کرد و نخستین زمزمههای تأسیس بانک ملی در میان نمایندگان شنیده شد (هدایت، ص144). سنخ این اعتراضات، نشاندهندۀ انزجار نمایندگان از کشورهای روس و انگلیس به دلیل گروکشی و چپاول اقتصاد ملی بود. در میانه این اعتراضات حملۀ روزنامهها به بانکهای شاهنشاهی و استقراضی شدت گرفت؛ حتی زمزمۀ تأسیس بانک آلمانی در ایران، هیاهوی بسیاری نزد اصحاب جراید به پا کرد. این جریان باعث شد تا در ضمن مخالفت با تأسیس بانک آلمانی، بسیاری از مضار بانکهای بیگانه در جراید به بوتۀ نقد و بررسی سپرده شود.
نخستینبار روزنامۀ حبلالمتین تهران دربارۀ اهداف آلمان در ایران و آسیای غربی دست به قلم برد. در مقالۀ روزنامۀ فوق، به نقش بانکهای روسیه و انگلیس در قبضۀ اقتصاد کشور اشاره شد. حبلالمتین هدف بانک آلمانی(1) را تاراج باقیماندۀ ثروت ایران قلمداد کرد و دربارۀ ادعای بانک که به دنبال منافع دو طرفۀ تجاری بود، آورده است: «لکن گویا همۀ دول در اول این حرف را میزنند کمپانی هندوستان هم اول غیر از تجارت کاری نداشت» (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش13، ص2). و از این روش به طور تلویحی به ادعای بانک خط بطلان میکشد. اما مهمترین قسمت این مقاله درج تلگراف روزنامۀ رویتر است که در آن آمده بود نمایندۀ بانک آلمان نه با دولت ایران، بلکه با نمایندگان روس و انگلیس دربارۀ اخذ امتیاز به گفتگو پرداخته است. این جریان باعث شد حبلالمتین اعلام کند که «از مضمون تلگراف معلوم میشود صاحباختیار و مالک رقاب ایران، روس و انگلیس هستند» (همان جا). حبلالمتین دگربار در شمارۀ 15 خود، هدف آلمان را «بملاحضه پلتیک» و اصل کلی آن را تسخیر فضای حیاتی دانست، و مسئلۀ تجارت را ظاهر کار معرفی کرد؛ چنان که برای صحت ادعای خود به تحلیل مباحث مالی آلمان در عثمانی و ممالک دیگر پرداخت. به اعتقاد نگارنده حبلالمتین «وضع ترقیات» بانک استقراضی و شاهنشاهی «مهیج و مشوق» آلمان بوده است. در ادامه، حبلالمتین به صورت تلویحی منافعی را که بانکهای فوق در ایران به دست آوردند ' و باعث شوق آلمان شد- را فهرست میکند. این روزنامه همچنین به حافظۀ کوتاهمدت ایرانیان یا همانا «مرض فراموشی» اشاره، و به شدت از آن انتقاد میکند و در پایان با زیرکی فراوان میگوید «به صوت بلند میگویم تا ما از خود بانک نداشته باشیم، ممکن نیست دارای استقلال شویم... {و}بانک خارجی جز محنت به ملک ما نمیآورد و غیر از ذلت و مسکنت ارمغانی» ندارد (همان، ش15، صص2-3)(2).
بعد از نگارش این مقالات از سوی روزنامۀ حبلالمتین، روزنامۀ ایران 'ارگان رسمی دولت' در مقالهای به عنوان «رفع شبهت»، دیدار نمایندۀ بانک آلمان با نمایندگان روس و انگلیس پیش از رایزنی با دولت ایران را انکار و هرگونه سیادت دولت روس و انگلیس را بر دولت ایران رد کرد (روزنامۀ ایران، ش4، صص2-3)؛ ولی در شمارۀ 36 روزنامه حبلالمتین شخصی با نام مستعار «ا.ب»، به شدت از رویه روزنامۀ ایران انتقاد میکند و در این زمینه میآورد «روزنامۀ ایران وظیفهاش ترویج افکار و تحسین اطواری است که از ادارات درباری به ظهور میرسد و برای همین کار هم تأسیس شده است». بر این اساس نظر روزنامۀ ایران را دربارۀ مسائل سیاسی صائب نمیداند (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش 36، صص1-2).
نقدهای دیگری نیز دربارۀ اندیشۀ سیاسی و حوزۀ نفوذ بانک آلمانی در جراید نگاشته شد، که در زمینه رد یا تأیید نگاه نگارندۀ حبلالمتین به حوزۀ سیاسی آلمان بود؛ چنانکه میرزا حسین خان 'منشی سفارت اتریش و مجارستان'کلیات نظر حبلالمتین را ردّ میکند. وی حضور آلمان در بازار تجاری ایران را مهم ارزیابی میکرد، و از لحاظ سیاسی آن را به عنوان نیروی سوم در حفظ و بقای ایران مؤثر میدانست (همان، ش30، صص1-3). البته در خصوص حضور بانک آلمان در ایران تحلیلهای مختلفی شده است و هر یک از دیدگاه خاصی به این مقوله نظر افکندهاند(3).
تاراج منابع پولی ایران از چند طریق صورت میگرفت
الف) نشر اسکناس: از زمانی که بانک شاهنشاهی امتیاز نشر اسکناس را اخذ نمود، به مرور زمان شاهد جمعآوری مسکوکات نقره و طلا از دست مردم هستیم (حاج سیاح، ص508). به طوری که بانک شاهنشاهی و «شعب آن در ایران کار ربودن طلاهاى این کشور را براى خارجه» تسهیل کرد (مستوفی، ص454). بانک شاهی انگلستان در زمینۀ حجم و مقدار اسکناسهای جاری در کشور، زیر بار هیچگونه نظارت از طرف دولت ایران نمیرفت؛ به قول یک رسالۀ انتقادی عصر قاجار هیچکس از «رفتار و تجارت و نقدیه» آن مطلع نبود (آدمیت و ناطق، ص261). این جریان باعث اعتراضات و شکایات فراوانی در بین تودۀ مردم و حتی دولت شد. به عنوان مثال، عینالسلطنه در چند جا از «قحطی پول» سخن میگوید. جالب این که بانک زمانی به مردم وام میداد که جواهرات خویش را در بانک گرو میگذاشتند. حتی شخصی همچون عینالسلطنه هم مجبور به گرو گذاشتن جواهرآلات خود شد (عینالسلطنه، ج1، صص562-563؛ همان، ج3، ص2319).
ب)گروگذاری حقوق گمرکات شمال و جنوب و سهم تلگرافات و پستخانه های کشور: بدترین عملکرد دولت واگذاری گمرکات جنوب و شمال کشور در دست بیگانگان به بهانۀ وامهای دولتین بود. میرزا غلامحسین خان شیرازی با اشاره به دو قرض سنگین خارجی در دورۀ ناصری و مظفری به طور تلویحی آن را عامل بدبختی ملت ایران قلمداد کرده است. وی با تکیه بر این نکته که هرکدام از این قروض بخشی از سیستم اقتصادی کشور را گروکشی میکرد، نتیجۀ آن را فشار بر گردۀ «ایرانیان بدبخت شاهپرست» میدانست (افضلالملک، صص395-396)؛ زیرا گذشته از آن که منافع بسیاری را عاید روس و انگلیس کرد و مردم ایران را از آن محروم نمود، به مرور زمان باعث ورشکسگی تجار داخلیوبهتبعآنرکوداقتصادی کشور شد. دولتهای مزبور با ایجاد تسهیلات برای تجار خود،آشکاراتجارداخلیراازعرصۀرقابتخارجکردندوبرخی را به تابعیت خود کشاندند. برای مثال در مکاتبات سیاسی به طور آشکار آمده است که بانک استقراضی به عنوان شعبهای از وزارت دارایی روسیه ((Drage, p:68 در پرداخت قرضه مالی به دولت ایران اهداف و منافع سیاسی را دنبال میکرد(4).
بانکهای روس و انگلیس حضور سیاسی و نظامی در گمرکات را حق خود میدانستند. به عنوان نمونه، پس از آن که بانک شاهنشاهی گمرکات بوشهر را ضبط نمود، دولت انگلیس «پنجاه نفر سرباز انگلیسى و دو ارابه توپ در بوشهر نگاه داشت که محض نگاهدارىوحفظحقوقاتگمرکى» لازممیدانست؛ این عمل باعث شکایتهای فراوان تجار شد(عینالسلطنه، ج2، ص1323). زمانی هم که گمرکات بوشهر از دست انگلیس خارج شد، عینالسطنه میآورد «در حقیقت بوشهر را دولت ایران مجددامالک»شد (همان، ص1351).
سر آخر اینکه به گفتۀ دانشپور به نقل از جریدۀ مظفر 'که در دورۀ پهلوی منتشر میشد'، بانک شاهنشاهی انگلستان و بانک استقراضی روس، «زیانآورتر و خسران آمیزتر»ین نهادهای غربی بودند که جامعه و دولت ایران را به انحطاط کشیدند. چرا که این مؤسسهها با ایجاد «فساد در طبقۀ حاکمۀ مملکت»، تشویق و ترغیب «اولیای امور» به رشوهگیری در لباس وام، ممانعت و جلوگیری از پیشرفتهای اقتصادی و ایجاد مؤسسات مالی، هر چه بیشتر ایران را در کام انحطاط فرو بردند (دانشپور، ص7).
با این تفاسیر، مهمترین انگیزه از درج سلسله اخبار و مقالات، نشان دادن حوزۀ نفوذ بیگانگان بر منابع اقتصادی کشور و به تبع آن حوزۀ نفوذ سیاسی آنان برای تودۀ مردم بود. از اینرو، اهداف اصلی تأسیس بانک ملی چنین آورده شده است: الف) رهایی ایران از «چنگال»، «دستبرد»، «قید مرهونیت» اجانب و نفوذ سیاسی ناشی از آن (روزنامه حبلالمتین تهران، ش75، ص2؛ روزنامه صبح صادق، ش90، صص1-2؛ گروته، ص238)، ب) «دوام و استقلال» مملکت و رفع «بیچارگی و اضمحلال» ملت (روزنامه حبلالمتین تهران، ش172، صص1-3؛ روزنامه انجمن مقدس ملی اصفهان، ش6، ص2)، ج) گردش مالی پولهای دفن شده (مجلس، ش8، ص4) و انباشت سرمایه در دستان دولت، که شق آخر د) باعث رفع «احتیاجات» ملت، ترقی «تجارت»، کشیدن «راه آهن»، احداث «کارخانجات»، ترویج «زراعت» و کشف «معادن» میشد (روزنامۀ صبح صادق، ش60، ص1؛ همان، ش150، صص1-2؛ روزنامۀ مجلس، ش8، ص2، 4). تمامی این مؤلفههای یاد شده، لزوم تأسیس «بانک ملی» به مثابه «شالودۀ ترقی ایران» را تبیین مینمود (روزنامۀ جهاد اکبر، ش29، صص1-3) و با تشکیل نشدن آن به قول حبلالمتین کلکته «محال اندر محال است که بتوانیم حفظ مشروعیت خود را» به دست آوریم (روزنامۀ حبلالمتین کلکته، ش2، ص7).
برشماری اهداف فوق در میانۀ سالهای 1324-1326ق، ضرورت تأسیس بانک ملی را آشکار کرد. نمایندگان و روشنفکران برای ترقی این اندیشه تودۀ مردم را تشویق و ترغیب کردند (فریدالملک، ص37). بنابراین مردم نیز در وهلۀ نخست، شور و اشتیاق زیادی نشان دادند؛ تا جاییکه زنان النگوها و گوشوارههای خود را به حراج گذاشتند (روزنامۀ تمدن، ش12، ص4؛ روزنامۀ خورشید، ش10، ص1؛ روزنامۀ بشارت، ش5، ص2)؛ طلاب حوزههای علمیه کتابهای خود را فروختند (روزنامۀ آزاد، ش3، ص4؛ روزنامۀ مجلس، ش7، ص1)؛ شاگردان دبستانی پول جیبی خود را که مبلغ ناچیزی میشد اهدا کردند (همان، ص1؛ رایس، صص151-152)؛ این فداکاری «طبقات ضعفا» و «طائفۀ نسوان»، دیگر ملل عالم را به حیرت انداخت (روزنامۀ تمدن، ش63، صص2-3).
2. چگونگی تأسیس بانک ملی
نخستین زمزمههای تشکیل بانک ملی در تاریخ 22 رمضان 1324 'یعنی زمانیکه لایحۀ قرضه دولت به مجلس فرستاده شد' شنیده شد. معینالتجار بوشهری اولین پیشنهادکنندۀ طرح بانک ملی بود و حامی اصلی این طرح نیز تجار بودند (روزنامۀ حکمت، ش880، صص5-10).
اعلان اولیۀ تأسیس بانک ملی در برخی جراید منعکس گردید (روزنامۀ بشارت، ش3، ص3؛ روزنامۀ حکمت، ش880، صص10-12؛ روزنامۀ حبلالمتین کلکته، ش21، صص5-7). از طرف دولت مرکزی هم نسخ چاپی آن به اقصینقاط ایران فرستاده شد (نظامالسلطنه مافی، ج3، صص740-741). همچنین اعلامیه آن بر در و دیوار شهر چسبانیده شد (گروته، ص237).
بر اساس این اعلانیه سرمایۀ اولیۀ بانک «سی کرور» الی «یکصد کرور» تومان تخمین زده شد. تعداد مؤسسین آن نیز صد نفر اعلام گردید که هر کدام از 5000 الی 50.000 تومان تقبل کرده بودند. در این اعلامیه آمده بود تمام اهالی ایران میتوانستند از 5 تومان «الی هر میزانی» سهام خرید کنند. همچنین هستۀ پنج نفری که مسئول جمعآوری پولها بودند مشخص شدند: «حاجی محمدحسین آقا امینالضرب، حاجی محمداسماعیل آقا تجار تبریزی، حاجی باقر آقا صراف تبریزی، عمدةالتجار ارباب جمشید، عمدةالتجار طومانیانس». از قرار معلوم چندی بعد هستهای ده نفری را به قید قرعه از میان مؤسسین انتخاب کردند، تا در اداره مرکزی به رتقوفتق امور بپردازند (روزنامۀ انجمن مقدس ملی اصفهان، ش10، ص5).
بعد از اعلان تأسیس بانک ملی، نگارش نظامنامه آغاز شد؛ نظامنامه را اشخاص کاردانی همچون مخبرالسلطنه هدایت از روی قوانین بانک آلمان تنظیم نمودند (مشروح مذاکرات مجلس شواری ملی، ص462). پس از تدوین، نخستینبار در تاریخ 26 شوال 1324 برای تنقیح به مجلس ارائه گردید و در چندین جلسه مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. چنان که برخی از بندهای آن با توجه و نظر نمایندگان تغییر یافت (روزنامۀ مجلس، ش11، صص1-2؛ همان، ش12، ص2). سرانجام در ذیحجه 1324، به توشیح محمدعلی شاه رسید (روزنامۀ حکمت، ش882، صص7-8؛ روزنامه انجمن تبریز، ش13، ص1). بعد از توشیح و ارسال نظامنامه به اقصی نقاط ایران، روزنامۀ انجمن اصفهان خبر افتتاح آن را درج کرد (روزنامۀ انجمن مقدس ملی اصفهان، ش9، ص8). لیکن در اصل قضیۀ تشکیل بانک مدت زیادی تأخیر افتاد. به نظر میرسد دولت -در دورۀ امینالسلطان- خواستار تغییر مواد نظامنامه بوده است، ولی نمایندگان مخالف بوده اند (روزنامۀ مجلس، ش180، ص1؛ همان، ش181، ص2).
دورۀ یأس و نامیدی برقرار بود تا این که احتشامالسلطنه ریاست مجلس را برعهده گرفت. وی از رمضان 1325 تلاش بسیاری کرد تا بتواند بانک ملی را به جریان بیندازد (روزنامۀ ندای وطن، ش82، صص1-2). ولی عواملی مانع از آن شد که در بخش موانع تأسیس بانک ملی بدان پرداخته خواهد شد.
3. بررسی منابع مالی بانک ملی
پس از طرح تأسیس بانک ملی در مجلس راهکارها و روشهای بسیاری از سوی نمایندگان، سیاسیّون، روشنفکران و جراید برای تأمین منابع مالی بانک ملی ارائه شد؛ ولی برخی از راهکارها اعمال و برخی دیگر در حدّ پیشنهاد باقی ماند.
پیشنهادهای جذب منابع مالی
الف) استقراض ملی: نخستین پیشنهادی که از سوی مجلس ملی ارائه شد، فراخوان خرید سهام اختیاری از سوی تودۀ مردم بود (بنگرید به اعلان تأسیس بانک ملی: روزنامۀ حکمت، ش880، صص10-12). در ابتدا استقبال بینظیری از این طرح شد (رک: روزنامۀ کوکب دری، ش4، صص2-3). به عنوان مثال، در شیراز در مسجد مشیرالملک در حدود دو هزار زن و مردجمعشدندوقریببهبیستهزار تومان به بانک ملی کمک کردند (همان، ش8، صص4-5). مردم آذربایجان نیز مبلغ «دو کرور» تومان حاضر کردند (روزنامۀ ندای وطن، ش24، ص8).
بنا به گفتۀ ادوارد بروان، فقط در تهران یک میلیون تومان (بروان، ص138) و به قول روزنامۀ انجمن تبریز یک کرور تومان گردآوری شد (روزنامۀ انجمن تبریز، ش13، ص2). بنا به شهادت حبلالمتین کلکته پول زیادی جمع شده بود تا جایی که دو کرور میخواستند به دولت قرض بدهند (روزنامۀ حبلالمتین کلکته، ش23، ص19). ولی به مرور زمان و در جریان اختلاف دولت و مجلس ' بر سر برخی مواد آئیننامۀ آن '، بذر بیاعتمادی در میان مردم پاشیده شد.
ب) استفاده از موقوفات: در این پیشنهاد آمده بود که با اجازه «حجج اسلام عتبات عالیات»، موقوفاتی را که مردم وقف «مشاهد مشرفه» و غیره کردهاند، یکساله یا دوساله به بانک واگذار شود (روزنامه حبلالمتین تهران، ش198، ص4).
ج) دریافت مبالغ کلان از سرمایهداران به صورت اختیاری: این پیشنهاد در نظر داشت تا با استفاده از سرمایه ثروتمندان ایرانی، بخشی از منابع مالی بانک ملی را تأمین کند؛ اما به نظر نمیرسد استقبال شایانی از سوی این بخش از جامعه صورت گرفته باشد، زیرا خبری در این زمینه در منابع نیامده است.
د) اخذ مبالغ کلان از زمینداران و اشراف به صورت اجباری: این طرح زمانی در مجلس مطرح شد، که روند سرمایهگذاری از طریق استقراض ملی شکست خورده بود. از اینرو، برخی از نمایندگان خواهان دریافت وجه از اشراف به صورت اجباری شدند. چنان که روزنامۀ رهنما به تأسی از مقالۀ روزنامۀ کشکول اعتقاد داشت باید از اشراف و زمینداران به صورت اجباری «حق خودمان را» بگیریم (روزنامۀ رهنما، ش9، صص3-4؛ همچنین برایاطلاعازمقالۀروزنامۀکشکول ن.ک: روزنامه کشکول، ش20، ص1). حتی شخصی به گردآوری اسامی اشراف و تجار ثروتمند مبادرت نمود (اوراق تازهیاب مشروطیت و نقش تقیزاده، صص393-398). در این میان احتشامالسلطنه از همه بیشتر به این مقوله پرداخت؛ تا جایی که با توسل به قوه قهریه از بعضی اشراف پول گرفت (روزنامۀ تمدن، ش63، ص2؛ روزنامۀ ندای وطن، ش183، صص3-4؛ احتشامالسلطنه، صص609-610؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شمارۀ بازیابی 23751/240، سند 1).
ه) جمعآوری طلا و نقرهجات عامۀ مردم: این پیشنهاد نخستینبار از سوی شخصی به نام محمودزاده در مقالهای با عنوان «راه چاره یا علاج فوری» طرح شد. وی با بیان این نکته که اجبار در جمعآوری اعانه به خاطر نبود پول کارساز نیست، «علاج فوری و دوای درد بیدرمان» را جمعآوری «طلاآلات و نقرهآلات» داخل مملکت عنوان کرد (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش151، صص2-4). همچنین پیشنهادهای دیگری که مؤید مطلب فوق است در روزنامههای دیگر بیان شد (ر.ک: روزنامۀ انجمن تبریز، ش18، صص1-2).
و) فروش جواهرات دولتی: این طرح برای بار اول از طرف یک عالم اصفهانی در روزنامۀ تمدن پیشنهاد شد. شخص فوق «بهترین و نیکوترین» سرمایۀ بانک ملی را «فروش جواهرات نفیسۀ دولتی که علیالتحقیق بالغ بر یکصد و هشتاد کرور» تومان بود، میدانست. وی اعتقاد داشت این طرح در ممالک دیگر هم تجربه شده است(5). شاید به خاطر همین پیشنهاد، نزدیک به سیصد هزار تومان طلای مسکوک را که در خزانه بود از محمدعلی شاه گرفتند (دولتآبادی، ج2، ص155). هرچند در منابع مذکور به عکسالعمل محمدعلی شاه اشارهای نشده است.
ز) استقراض از کشور ثالث: نمایندگان مجلس زمانی که فهمیدند نمیتوانند از داخل استقراض کنند پیشنهاد دادند از کشوری غیراستعمارگر استقراض شود. احمد تبریزی طی خبری در سرمقالۀ روزنامۀ ندای وطن میآورد یکی از بانکهای نیویورک حاضر به وام دادن به ایران است؛ کما این که سؤالاتی دارد که از مسئولان ایران خواهان جواب دادن آنست (روزنامۀ ندای وطن، ش263، صص1-2). ولی این پیشنهاد کاملاً روشن بود که به مانعتراشی روس و انگلیس میانجامد.
ح) انتقال خزانۀ دربار: این طرح بیشتر از سوی انجمنهای شهر تهران صورت گرفتکهبا نهاد سلطنت زاویۀ زیادی داشتند. بههرحال، در دورۀ ریاست احتشامالسلطنه بر مجلس، بر اثر فشار انجمنهای تهران و دیگر افراد، خزانۀ محمدعلی شاه به وزارت مالیه منتقل شد (احتشامالسلطنه، صص615-616).
با توجه به تمام این پیشنهادها، به نظر میرسد فقط بندهای (الف، ج، د، و) عملی شده باشد. دربارۀ کمک مالی اشراف و تودۀ مردم اخبار ضد و نقیضی در منابع گزارش شده است. برخیها اعتقاد دارند پول هنگفتی به دست آمد (تقیزاده، صص103-104؛ بروان، ص138)، برخیها هم معتقدند که در جریان کمک به بانک فقط هیاهو صورت گرفت و کمک چندانی نشد (دولتآبادی، ج2، ص155). اما واقعیت اینست که اگر سرمایۀ بانک از طریق استقراض ملی تأمین میشد، دیگر احتیاجی به خردهگیری نمایندگان نبود و بانک سر موعد مقرر تأسیس میشد. ارباب جمشید که یکی از مسئولان جمعآوری وجوهات مردمی بود، در مجلس طی نطقی میآورد: «هزار و پانصد تومان به من داده بودند پانصد تومان آن را پس گرفتند و هزار تومانش هم به اطلاع حاجی امینالضرب به مصرفرسید»(مشروح مذاکرات مجلسشواری ملی، ص461). بنابراین،عملاًطرحتأسیس بانک ملی با شکست روبهرو شد. در این میان، پولهای جمعشدۀ بانک، بهترتیب برای «حقوق اربابحقوق»،سفرایخارجوقشونهزینهگردید (دولتآبادی، ج2، ص155؛ کسروی، ص251).
4. موانع و علل شکست طرح تأسیس بانک ملی
چند عامل مهم تأسیس بانک ملی را با ناکامی روبهرو ساخت، که بدین شرح است:
الف) عدم اطمینان و امنیت در سرمایهگذاری
بیگمان مهمترین عاملی که تودۀ مردم را به سرمایهگذاری بیمیل کرد، عدم اطمینان و امنیت بود. زیرا گذشته از شوق اولیۀ بخشهایی از جامعه 'که بیشتر قشر متوسط شهری را دربر میگرفت' ، بخش بزرگی از جامعه با این طرح همگام نشدند. در نتیجه نمایندگان مجلس تلاش و راهکارهای فراوانی برای جلب اطمینان مردم انجام دادند (روزنامۀ مجلس، ش5: ص2).
حاج سید عبدالحسین شهشهانی ' نمایندۀ مجلس' عامل «بینونیت بین دولت و ملت» را از عوامل بیاعتمادی تودّۀ مردم عنوان کرد (روزنامه مجلس، 181: 1). بنابراین، سخن روزنامۀ «طیمس»(6) بیاعتبار نبود که اعتقاد داشت «این هم پوشیده نیست که شور و جوش مؤسسین بانک، هموطنان دیگر را به سر وجد و حال نیاورد و با وعدههای اتصالی(7) بانک ملی صورت خارجی نگرفت». هر چند این سخن تایمز تا حدودی مغرضانه بود و مورد انتقاد جریدۀ حبلالمتین قرار گرفت (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش145، صص1-3)، ولی بیگمان از بیمیلی لایههای مختلف جامعه پرده برداشت. این جریان در یکی از مکتوبات شهری روزنامۀ ندای وطن کاملاً آشکار است؛ نگارنده این مکتوب با اشاره به اشتیاق اولیۀ مردم در کمک به بانک ملی، با طرح سؤالی دربارۀ از میان رفتن اعتبار بانک در میان تودۀ مردم میگوید که «علت چه شد که حالا به زور محصل هم نمیدهند» (روزنامۀ ندای وطن، ش130، ص2).
دلایل نبود اطمینان و امنیت در سرمایهگذاری به گذشتۀ تاریخی ایران بازمیگشت. این جریان خود یکی از عوامل توسعهنیافتگی ایران محسوب میشود. در گذشته تاریخی، به سبب نبود قانون مدون و وجود حکومت استبدادی، مال و ملک رعیت جزو اموال پادشاه و کارگزاران وی محسوب میشد. بنابراین، با گرفتن مالیاتهای سنگین و تصرف اموال منقول و غیرمنقول مردم، بذر نوعی بیاعتمادی در سرزمین ایران پاشیده شد. این جریان باعث شد تا مردم پولهای خود را دفن کنند و یا از دسترس بیگانه پنهان نمایند که این خود به مرور زمان باعث نابودی و گاهی فراموش میشد و مهمتر از آن از انباشت سرمایه و به جریان افتادن پول جلوگیری میکرد. حتی «مردمان صاحب ثروت» به دلیل ناامنی، پول خود را در «بانک روسی و انگلیسی» یا «کارخانجات اروپا» سرمایهگذاری میکردند (روزنامۀ صبح صادق، ش60، ص1).
گذشتهازاینجریانهای غالب، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین جریان بیاعتمادی مردم، در قضیۀ «شرکت عمومی» تبلور یافت. تا جایی که جراید، روشنفکران و نمایندگانمجلسسعی کردند خاطرۀ شرکت عمومی را از ذهن مردم پاک، و قضیۀ بانک ملی را از آن جدا نمایند. زیرا موضوع شرکت عمومی، در واقع «سلب اطمینان از خلق» نموده بود (روزنامۀ حبلالمتین کلکته، ش31، ص12). در این راستا، روزنامۀ انجمن تبریز بانک ملی را «خزانۀ دولت و بیتالمال مسلمین» معرفی کرد و اعتقاد داشت «خیالات موهومه را باید از سر بیرون کرد که مبادا تنخواه من تلف» شود (روزنامۀ انجمن تبریز، ش67، صص2-3).
عدم همراهی مردم خراسان نیز در این مقوله خلاصه میشود؛ تا جایی که نمایندۀ آنان در مجلس طی گلایهنامهای میآورد «به هرکس در خراسان این تکلیف شود فوراً خواهد گفت این هم شرکت عمومی خواهد شد و حال آن که این بانک ملی» است (روزنامۀ خورشید، ش11، صص7-8).
در این قضیه ندای وطن نیز میآورد: «این که بعضی میگویند امنیت نداریم ناشی از بیاطلاعی آنهاست والا هیچ دانایی بانک ملی را مقایسه بهشرکت عمومی نخواهد کرد». سپس این روزنامه به تنویر افکار عمومی پرداخته و با چند دلیل متقن تلاش می کند قضیۀ بانک ملی را از شرکت عمومی جدا کند (برای اطلاع از دلایل مقاله ن.ک: روزنامۀ ندای وطن، ش82، صص1-2).
از دلایل دیگری که شک و دودلی دربارۀ بانک ملی را در اذهان عمومی افزایش داد، اطلاعرسانی نامناسب از فرایند جمعآوری سرمایه و تشکیل بانک ملی بود. به زبان دیگر متولیان امر بانک، به طور رسمی سرمایه جمعآوری شده و یا محل خرج آن را مشخص نکردند و مراحل تکوین بانک ملی را به مردم اطلاع ندادند. این جریان حاشیههای بسیار و انتقادهای فراوانی از سوی محافل به همراه داشت (روزنامۀ روحالقدس، ش17، ص4؛ روزنامۀ معارف، ش45، صص1-2؛ روزنامۀ ندای وطن، ش183، صص3-4؛ روزنامۀ حبلالمتین کلکته، ش37، ص3). به عنوان نمونه روزنامۀ معارف از این مسئله آشفته بود و انتقاد شدیدی داشت که چرا «هیچچیز معلوم هیچکس نیست» (روزنامۀ معارف، ش15، صص2-3).
بنابراین، روزنامهها اعتقاد داشتند برای این مسئله باید اعتمادسازی لازم صورت پذیرد: 1) تودۀ مردم مطمئن باشند که اعتباری که در بانک باز میکنند «حاصل آن در سال بدون زحمت سؤال و جواب بهصاحب آن عاید میشود ...». 2) مدیر آن کسی انتخاب شود که در میان ملت و دولت «محل اعتماد عمومی» باشد (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش45، صص5-6). 3) متولیان امر بانک به شفافسازی بپردازند. زیرا اشخاصی خواهان دانستن آن بودند که جمع کل پول، محل مصرف پول، رئیس بانک و جایگاه بانک کجاست (روزنامۀ تمدن، ش54، صص3-4؛ همان، ش59، ص2؛ روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش172، صص1-3).
ب) کارشکنیهای بانک استقراضی و بانک شاهنشاهی
پس از انتشار امتیازنامۀ بانک ملی حساسیت روس و انگلیس نسبت به این طرح بیشتر شد؛ زیرا مواد امتیازنامه به طور شفاف و صریح حوزۀ نفوذ دولتین را به شدت کاهش میداد. بند 4 دربارۀ دریافت حق امتیاز چاپ اسکناس بود ' هرچند حق انگلیس بر آن را تا پایان امتیازنامۀ بانک شاهنشاهی حفظ کرده بود- هشداری برای حق مداخلۀ آینده انگلیس در روابط بانکداری ایران قلمداد میشد. بندهای 5 و 6 هم به ضرر دولتین بود، زیرا در آن حق و اختیار احداث راههای شوسه و راهآهن و همچنین حق استخراج معادن و جواهرات به بانک ملی داده شده بود. مهمتر از همه در بند 8 به حق بانک ملی در ورود نقره تصریح شده بود (مرکز اسناد مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 14992-ق و 14993-ق) (8). این ماده اعتراض شدید انگلستان را در پی داشت؛ زیرا انگلستان سالیانه از ورود و ضرب نقره سود سرشاری میبرد. چنان که مارلینگ در ژانویه 1908 طی گزارشی به سرادوارد گری، وضعیت برتری را ' بر طبق امتیازنامه' برای بانک ملی بر می شمارد. وی انحصار ورود نقره را حالت تبعیضآمیز میدانست و وقوع آن را حمل بر نتایج منفی برای بانک شاهنشاهی عنوان کرد. انگلستان زمانی به عمق این مسئله پی برد که وزیر امورخارجۀ ایران در جواب اسپرینگ رایس 'که ادعا داشت امتیازنامه بر اساس شروط (بندهای) ناشایست تنظیم شده است' به طور صریح عنوان کرد که ورود این فلز مغایر با امتیاز بانک شاهنشاهی نیست (Iran Political Diaries, v3 , p459).
کارشکنی بانکهای انگلیس و روس را در چندین مورد میتوان رصد کرد؛ به عنوان مثالدر زمانیکه دولت و مجلس به این نتیجه رسیده بودند که استقراض ملی نمیتواند سرمایۀ موردنظر بانک را تأمین کند، برای رتق و فتق امور به فکر قرضۀ خارجی افتادند (کتاب آبی، ج1، ص52؛ کتاب نارنجی، ج1، صص134-135). اما رابینو، رئیس بانک شاهنشاهی ضمن این که دولت را برای بازپرداخت اقساط وامهای پیشین تحتفشار قرار داده بود، از پرداخت هرگونه وام به بانک در حال تأسیس ممانعت نمود (Iran Political Diaries, v3, p306). همچنین ایجاد شورشهای مختلف از طرف بانکهای استقراضی و شاهنشاهی در میان ارباب حقوق و کسانی که حقوقشان به تعویق افتاده بود، یکی دیگر از برنامههایی بود که بدان وسیله مجلس را فلج کنند تا از تأسیس بانک صرفنظر شود (تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص131).
در کنار آن بانکهای روس و انگلیس با ایجاد موانع مختلف، تا توانستند پول در گردش را کاهش دادند؛ زیرا معتقد بودند اگر بانک ملی با سرمایۀ شش میلیون تومان تأسیس شود، دیر یا زود باید بساط خود را از ایران برچینند (بروان، ص138). به قول عینالسلطنه«در اول، خارجه پول قرض مىدادند، این حکایت بانک ملى و این دروغهاى ما اسباب آن شد که ندادند و حالا هم نمیدهند، زیرا پلتیک آنها از این راه بیشتر از پیش پیشرفت» میکرد. بنابراین، برای این که مردم پول را در بانک ملی سپرده نکنند، به قول عینالسلطنه «الماس و زمرد» هم کسی میبرد دیگر بانک به کسی پول نمیداد (عینالسلطنه، ج3، ص1807).
به شهادت سر اسپرینگ رایس، وزیر مختار انگلستان در ایران، بعدها در دورۀ مشروطیت زمانی که مردم شوق زیادی داشتند تا برای استقلال سیاسی به بانک ملی کمک مالی کنند، پول نقد در دست مردم نبود و اگر هم وجود داشت در بانک شاهی و بانک استقراضی روس قرار داشت و این بانکها هم راضی نبودند وجوه نقد خود را در اختیار دولت قرار دهند (رایس، ص152).
روزنامۀاقیانوس در طی یادداشتی، ضمن طرح سؤال، به طور تلویحی به یکی از علل شکستبانکملیاشارهمیکند؛دربخشیازاینیادداشتآمدهاست:«...یا بعضی از وزراء جانب انگلیس را از جانب ملت گرامیتر داشتند، یا خود از طرف بانک شاهنشاهی بانگ لیره بلند شد و از این بانک نافیروز بیرق بانک ملی ما سرنگون گشت» (روزنامۀ اقیانوس، ش5، صص4-5).
ج) نقش دولت، دربار و مستبدان در عدم تأسیس بانک
دولت و دربار یکی از موانع تأسیس بانک ملی بود. در منابع مختلف به صورت محدود اما گویا، بدان اشاره شده است. حبلالمتین در جواب یکی از خوانندگان که چرایی «تأخیر افتتاح» بانک را پرسیده بود، میگوید: «علت تأخیر بانک ملی دولت است زیرا که دولت در گرفتن قرض با آن که اول خیلی اصرار داشت امروز مسامحه میکند و به دفعالوقت میگذراند...» (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش26، ص3). همچنین حسنعلی خان نمایندۀ مجلس در ضمن نطق خود میآورد: «گویا به دولت فهماندند که تأسیس بانک موجب ترقی مشرطیت میشود؛ این بود که مانع شدند». حاجی محمداسماعیل آقا هم با بیان واگذاری پول به قشون از طرف بانک ملی میگوید: «نمیدانم چه شد که تأخیر افتاد علت را نمیگویم همینقدر دیدند صلاح نیست این بانک تشکیل شود مساعدت نکردند همینطور که حالا هم مساعدت نمیکنند» (روزنامۀ مجلس، ش180، ص2).
به نظر میرسد دولت با اساسنامهای که مجلس برای اخذ وام از بانک ملی تدوین کرده بود (مرکز اسناد مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 29279-ق؛ همان، 29280-ق)، مخالفت داشت (محیط مافی، ص239، 243-245، 228-230). زیرا مجلس در این طرح حق نظارت خود را در چگونگی مصرف پول استقراضی تصریح نموده بود (مرکز اسناد مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 29279-ق). دولت حتی زمانی که با مخالفت نمایندگان دربارۀ پیشنهاد قرضه روبهرو شد (تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص137)، به طور غیرقانونی و مخفیانه برای راه انداختن امور روزمرۀ خود از بانک شاهنشاهی وام دریافت کرد (مرکز اسناد مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 90003-ق). دولت در تاریخ 9 اکتبر 1906 مبلغ 14200 تومان از قرار صدی 12 % برای قزاقخانه از بانک شاهنشاهی قرض نمود (همان، سند 90003-1-ق).
همچنین فعالیت مستبدان برای ناکارآمدی چرخۀ بانک ملی امری بارز بود. زیرا انباشت سرمایۀ ملی زمینههای شکست هرچه بیشتر آنان را فراهم میکرد. بنابراین، از هر طریق میکوشیدند تا کمکهای مردمی را از بانک منع یا به حداقل برسانند (روزنامه صوراسرافیل، ش3، ص4).
وابستگان دربار با ترفندهای مختلف میخواستند حضور مردم را در کمک به بانک کمرنگ کنند. شایعهسازی یکی از اقدامات آنان بود و به گفتۀ روزنامۀ مجلس با این عمل درصدد برهم زدن اساس بانک ملی بودند (مجلس، ش2، ص4؛ همان، ش4، ص3). ایجاد شورشها و فتنههای فراوان در اقصی نقاط ایران یکی دیگر از طرحهای مستبدان بود تا با انحراف ذهن مجلس از قضیۀ بانک ملی یک گام تا حذف آن پیش روند. روزنامۀ معارف با درج مقالهای با عنوان «حوادث ربیعالثانی» با دقت خاصی به این جریان پرداخته است. جریدۀ فوق در این باره میآورد:
«در ربیعالاول گفتگوی بانک ملی از زبانها افتاده و خیال آن از خاطرها محو شده بود، در ربیعالثانی جان نو گرفت. رقیب که همت مردانه در تشکیل بانک ملی که خرمنسوز آرزوهای بیگانه است مشاهده میکند، توقع دارید آسوده بنشیند موشک ندواند؟ البته هزار دستهگل به آب میدهد.» (روزنامۀ معارف، ش32، ص1)
روزنامۀ مزبور شکلگیری «فتنۀ شیراز»، «حادثۀ کرمانشاه» و «طغیان حاجی آقا محسن عراقی» را عامل مستقیم این قضیه معرفی میکند (همان، صص1-2).
د) نبود علم و ثروت
نبود علم و ثروت از مباحث کانونی و زیربنایی بحث موجود است. کما این که در دورۀ مشروطیت خیلیها علت تشکیل نشدن بانک یا هر مؤسسۀ نوین را به این قضیه نسبت میدادند. روزنامۀ مساوات عامل بیسوادی و بیعلمی جامعه را مهمترین رکن نهادینه نشدن نهادهای مدرن در ایران میدانست. وی به طوری تلویحی ضمن انتقاد از گذشته تاریخی و عوامل حکومتی میآورد:
«ای کاش در این مدت عمر خود که آن همه مسطوره(9) از فرنگ خواستیم و شب و روز بارکش فرنگان شدیم اقلا یک مرتبه هم مستطوره بانکی از آنجا میخواستیم که امروز دچار این همه فقر و پریشانی نمیشدیم و ثروت مملکت را بهبهای جهل و نادانی از دست نمیدادیم» (روزنامۀ مساوات، ش4، صص4-5).
همچنین در بین مردم جملاتی نظیر این جمله رواج داشت که «بانک چه مصرف دارد»؟، هرچند این قضیه را به اشخاص «سر تا پا غرض» نسبت میدادند (روزنامۀ انجمن تبریز، ش38، ص3)، واقعیت اینست که اغلب تودۀ مردم از کارکرد این مؤسسه اطلاع نداشتند، و یا آنچه از ذهنیت استبدادزدۀ خود و یا نشانههای بانکهای بیگانه میدیدند، نسبت به آن بدبین بودند. از اینرو، میرزا حسن نامی در طی مقالهای در روزنامۀ حبلالمتین با عنوان «بانک ملی چه شد»، علت اصلی تشکیل نشدن بانک را در وهلۀ اول فقدان علم و در گزینۀ دوم نبود ثروت عنوان کرد؛ وی در این باره میآورد «به هر یک از آنها که بخواهی تعریف بانک ملی را بکنی مثل اینست که از برای کوری وصف جمال شاهد جمیلی را کنی یا برای کری ساز پیانو بنوازی ...» (روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش172، صص1-3). مدبرالممالک هرندی هم خصلت مردم را نشانه میگیرد که نتیجۀ مستقیم نبود علم و سواد کافی در جامعه بود. وی در این خصوص میآورد:
«علت پیشرفت نکردن این مقصود، پر واضح است؛ امروزه بهحدی غرض و مرض فضای این مملکت را پر کرده که با ذرهبین حقیقی خردلی راستی و درستی در بطون این مملکت ملاحظه نمیشود. طرفداری نوع و خیرخواهی ملت به هیچوجه ملحوظ نیست. غیر از نفع شخصی چیزی در کار نیست» (روزنامۀ تمدن، ش68، صص2-3).
نتیجه
طرح تأسیس بانک ملی در ابتدای پیدایش مشروطیت و مجلس ملی یک ضرورت تاریخی بود و به عنوان ابزاری جهت استقلال اقتصادی و به تبع آن استقلال سیاسی از سوی نمایندگان مجلس به کار بسته شد. ولی عوامل گوناگونی راه را بر این اندیشه بست. سنگاندازی دولت، مخالفت مستبدان و حاشیهسازی آنان در حوزۀ بانک ملی زمینههای بیاعتمادی مردم را به وجود آورد. ارزیابی شوق اولیۀ تودۀ متوسط شهری، و کاهش سریع آن، هرچند دلیل قبل را بر دوش میکشد، ولی فقدان علم و ثروت مزید بر علت شد. کارشکنی عوامل بیگانه همچون سرویسهای بانکهای روس و انگلیس هم از نظر مالی و سیاسی کشور را با بحران روبهرو کرد. خروج بیرویۀ مسکوکات کشور، کاهش نقدینگی در زمان تأسیس بانک ملی -که در افواه به نام «قحطی پول» موسوم گشته بود- و ایجاد شورشهای مختلف در کشور، تنها جزء کوچکی از کارشکنیهای دولتیناست که حتی خود نیز در خاطرات و یادداشتهای سیاسی بدان اعتراف کردهاند. در هر حال، جریان شکست طرح اولیۀ بانک، تجربۀ کافی را در اختیار متولیان بعدی تشکیل بانک ملی قرار داد(10).
پی نوشت
1. برای اطلاع از قرارداد بانک آلمانی ر.ک: سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، شمارۀ بازیابی، 26130/240، سند 29.
2. برای اطلاع بیشتر از نظر نگارندۀ حبلالمتین دربارۀ حوزۀ نفوذ سیاسی آلمان در کشورهای دیگر و مضار حضور آنان در ایران با توجه به منابع و مدارک روزنامه همچون تلگرافهای روزنامۀ رویتر و استندارد بنگرید به: روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش31، صص1-4؛ همان، ش32، صص3-4.
3. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: روزنامۀ حبلالمتین تهران، ش36، صص1-2؛ روزنامۀ صبح صادق، ش98، صص1-2؛ روزنامۀ خلافت، ش8، صص2-3.
4. بانک استقراضی علاوه بر معاملات رهنی، امتیازات زیادی از کشور بهدست آورد که از جمله مهمترین آن میتوان به امتیاز بیمه حمل و نقل؛ امتیاز ساخت راه انزلی ' قزوین؛ امتیاز ایجاد شوسه تهران' همدان و امتیاز تأسیس راه تهران ' قزوین اشاره نمود.
5. وی در ادامه سه پیشنهاد دیگر ارائه میکند: 1) اشخاصی که بیش از 1000 تومان مواجب دارند حقوق سهساله خود را در بانک بگذارند 2) اشخاصی که بیش از «ده پارچه ده» مالک هستند، مالیات 3 ساله دولت را پیش بدهند و در بانک سرمایهگذاری کنند (روزنامۀ تمدن، ش40، ص4).
6. تایمز
7. پیوسته؛ پشتسر هم
8. برای اطلاع از مواد امتیازنامه بنگرید به: مرکز اسناد مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند 14992-ق و 14993-ق. ناگفته نماند نظامنامۀ بانک ملی انتقاد و اعتراض فراوان دولتین را به همراه داشت (تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص137، 321).
9. مکتوب، نوشته
10. بانک ملی به صورت رسمی بهموجب قانون 14 اردیبهشت 1306/5 مه 1927 شکل گرفت. بانک مزبور به صورت شرکت سهامی بوده و مرکز اصلی آن در تهران قرار داشت. این اساسنامه توسط رئیس مجلس وقت حسین پیرنیا به دولت ارجاع گردید. و وزیر مالیه فیروز در تاریخ 25 تیر 1307 برای اجرا دستور صادر نمود (سازمان اسناد و کتابخانه ملی، شمارۀ بازیابی 2436/240، سند 6؛ همان، شمارۀ بازیابی، 6056/240، سند 2).