امین نعیمایی عالی؛ محمدباقر وثوقی
چکیده
فروپاشی خلافت عباسیان، زمینههای گسترش مذهب تشیع را در پی داشت. همچنین بعد از سقوط ایلخانان، اغلب مناطق ایران شاهد پیدایش حکومتهای محلّی بود. در مناطق گیلان و مازندران نیز سلسلههای سادات کارکیا و مرعشیان در همین دوره متولد شدند. در چنین دورانی، ملک کیومرث بن بیستون (857-807هـ.ق) که یکی از حکام نامدار سلسلة بادوسپانان بود، به حکومت ...
بیشتر
فروپاشی خلافت عباسیان، زمینههای گسترش مذهب تشیع را در پی داشت. همچنین بعد از سقوط ایلخانان، اغلب مناطق ایران شاهد پیدایش حکومتهای محلّی بود. در مناطق گیلان و مازندران نیز سلسلههای سادات کارکیا و مرعشیان در همین دوره متولد شدند. در چنین دورانی، ملک کیومرث بن بیستون (857-807هـ.ق) که یکی از حکام نامدار سلسلة بادوسپانان بود، به حکومت رویان رسید. او پس از رسیدن به قدرت، مذهب خود را به شیعة امامیه تغییر داد و اهالی رستمدار را نیز به این امر تشویق کرد. وی با در پیش گرفتن این سیاست و با همنواساختن مذهب مردم رستمدار با همسایگان، اقتدار سلسله بادوسپانان را رقم زد و مانع گسترش قلمرو مرعشیان و کارکیا به این ناحیه شد. با توجه به نقش مؤثر وی در گسترش مذهب تشیع در این منطقه و تأثیرش بر مناسبات قدرت حکومتهای محلی گیلان و مازندران، بررسی آثار دورة او از اهمیّت ویژهای برخوردار است. از جمله آثار مهم این دوره، کتیبههایی است که به دستور وی ساخته شد. نظر به اهمیّت این کتیبهها در فهم تاریخ این دوره و سلسله، در این مقاله تأثیر اوضاع سیاسی و مذهبی گیلان و مازندران بر کتیبههای ملک کیومرث در سدة نهم هـ.ق از دیدگاه تاریخی تجزیه و تحلیل خواهد شد.
محمدباقر وثوقی؛ محمدحسین سلیمانی
چکیده
یکی از مهمترین دستاوردهای دورۀ مغولان، تسهیل در امر تبادل تجربیّات مختلف ملتها و در نتیجه رشد و توسعۀ برخی از فنون و علومی بود که مورد علاقه و توجّه پادشاهان آن سلسله قرار داشت، صنعت «نسّاجی و پارچهبافی»دردورۀمغول نیزاز این امر مستثنی نبود و شواهد و مدارک تاریخی نشان میدهد که تبادل انواع پارچهها و منسوجات بین ایران ...
بیشتر
یکی از مهمترین دستاوردهای دورۀ مغولان، تسهیل در امر تبادل تجربیّات مختلف ملتها و در نتیجه رشد و توسعۀ برخی از فنون و علومی بود که مورد علاقه و توجّه پادشاهان آن سلسله قرار داشت، صنعت «نسّاجی و پارچهبافی»دردورۀمغول نیزاز این امر مستثنی نبود و شواهد و مدارک تاریخی نشان میدهد که تبادل انواع پارچهها و منسوجات بین ایران و چین در دورۀ مغول افزایش یافته و علاوه بر آن، تجربیّات فنّی «پارچهبافی» ایران و چین نیز در این دوره بهخوبی ردّوبدل شده که از این میان سهم ایران در این تبادلات بسیار قابلملاحظه است. فنون پارچهبافی ایرانی در دورۀ مغول توسعه یافته و صادرات انواع منسوجات ایرانی به چین در این دوره سهم قابلتوجهی در مبادلات دو کشور ایفا مینمود. با همۀ اهمیتی که صنعت نساجی در این دوره دارد، هنوز مطالعهای بایسته در این مورد به انجام نرسیده که یکی از دلایل آن کمبود اطلاعات در منابع تاریخی است، بر این اساس شناسایی و معرفی اینگونه مراجع و منابع میتواند کمک موثری در تداوم مطالعات مرتبط با صنایع دورة مغول باشد، در این مقاله سعی شده تا یکی از منابع مهم دورۀ ایلخانان معرفی شده و اسامی پارچههای مختلف آن دوره با تکیه بر دیگر متون تاریخی عصر شناسایی شود. اساس این مقاله بر نسخۀ خطی«المرشد فی الحساب» استوار بوده ودر دو بخش تنظیم شده است، که در بخش نخست، نسخۀ خطی«المرشد فی الحساب»وویژگیهای نسخهشناسی آنمعرّفیشدهودربخشدوّماسامیپارچههای موجود در این نسخه با بهرهگیری از دیگر متون تاریخی قرائت و به شناسایی آنها پرداخته شده است.