فخری زنگی آبادی؛ علی ناظمیان فرد
چکیده
منحصربهفرد خود، به خلق آثار فراوانی در عرصه مطالعات تاریخی توفیق یافته است. گرچه او در این آثار، از سبک رایج دانشگاهی پیروی نکرده و تاریخ را با دانشهای کمکی به هم درآمیخته است؛ اما در خلال مندرجات آثار گوناگون او مواردی را – بهتصریح یا تلویح- میتوان یافت که از تأملات نظری و مبانی فکر تاریخی وی مایه میگیرند. در اندیشه باستانی ...
بیشتر
منحصربهفرد خود، به خلق آثار فراوانی در عرصه مطالعات تاریخی توفیق یافته است. گرچه او در این آثار، از سبک رایج دانشگاهی پیروی نکرده و تاریخ را با دانشهای کمکی به هم درآمیخته است؛ اما در خلال مندرجات آثار گوناگون او مواردی را – بهتصریح یا تلویح- میتوان یافت که از تأملات نظری و مبانی فکر تاریخی وی مایه میگیرند. در اندیشه باستانی پاریزی، مؤلفههای وجودی تاریخ کدماند و چه سهمی را در تاریخشناسی به خود اختصاص میدهند؟ در نگرش وجود شناسانه او، عناصر سهگانه زمان، مکان و کنشگران، در حکم سازههای بنیادینی هستند که شاکله تاریخ را پدید میآورند. ماهیت هر یک از عناصر یادشده و همبستگی آنها در آفرینش رویدادهای تاریخی، عمدهترین محورهایی هستند که در کانون توجه این پژوهش جای دارند. یافتههای این مطالعه که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، نشان میدهد که در اندیشه باستانی پاریزی، مکان گرچه میتواند بهمثابه عاملی برای تشخص و تعین کنشگران عمل کند و زمینه را برای کامیابی و ناکامی آنها فراهم سازد، اما نادیده گرفتن عنصر زمان میتواند کنش کنشگران و بستر جغرافیایی آن را از عرصه تاریخی به ساحت اسطورهای پس براند.
محمد علی رنجبر
چکیده
محمد ابراهیم باستانی پاریزی (1393-1304 ش.) نقش و جایگاه ویژهای در تاریخنگاری معاصر ایران دارد. شیوۀ متفاوت او در روش، موضوعشناسی، مأخذشناسی و نگارش، هم اقبال عموم را در پی داشته و هم واکنشهای مختلفی را در سطح تاریخنگاری دانشگاهی موجب شده است. ازاینرو، نمیتوان از تأثیرگذاری او در عرصۀ تاریخنویسی و ترویج تاریخخوانی ...
بیشتر
محمد ابراهیم باستانی پاریزی (1393-1304 ش.) نقش و جایگاه ویژهای در تاریخنگاری معاصر ایران دارد. شیوۀ متفاوت او در روش، موضوعشناسی، مأخذشناسی و نگارش، هم اقبال عموم را در پی داشته و هم واکنشهای مختلفی را در سطح تاریخنگاری دانشگاهی موجب شده است. ازاینرو، نمیتوان از تأثیرگذاری او در عرصۀ تاریخنویسی و ترویج تاریخخوانی چشم پوشید. بهمنظور نزدیکی به فضای ذهنی و دیدگاه نظری او درمورد تاریخ و شیوۀ تاریخنگاری، در این نوشتار در پی آشکارسازی مفاهیم هستیشناسی (ontology)، معرفتشناسی (epistemology) و روششناسی methodology)) تاریخی او هستیم تا جهانبینی حاکم بر ذهن مورخ مشخص شود و علل و دلایل کاربستهای ویژۀ او در تاریخنگاری ـ از انتخاب موضوع تا مأخذشناسی و شیوۀ نگارش ـ بهدست آید. بررسی استقرایی آثار باستانی حکایت از پیوند منطقی سه جزء پارادایم (paradigm) تاریخنگاری او دارد؛ بهنحویکه از هستیشناسی ایدهآلیستی راه به معرفتشناسی غیراثباتگرایانه میبرد و در روششناسی، انحصار ابزارهای عینی و تجربی را در درک تاریخ ناکافی میبیند.