کلثوم غضنفری؛ بهرام روشن ضمیر
چکیده
جنگهای مادی (دولت هخامنشی با یونانیان) از مهمترین سرفصلهای تاریخ دورۀ باستان است. مهمترین مسئله در بررسی این جنگ کمبود و یکطرفه بودن منابع است. در حالیکه هیچ منبع ایرانی و شرقی سخنی از این جنگ نزده، منابع یونانی (در رأس آنان هرودت) به تفصیل جزئیات آن را شرح دادهاند. اما هرودت به دلیلی ناروشن کتاب خود را با نبرد موکاله و محاصرۀ ...
بیشتر
جنگهای مادی (دولت هخامنشی با یونانیان) از مهمترین سرفصلهای تاریخ دورۀ باستان است. مهمترین مسئله در بررسی این جنگ کمبود و یکطرفه بودن منابع است. در حالیکه هیچ منبع ایرانی و شرقی سخنی از این جنگ نزده، منابع یونانی (در رأس آنان هرودت) به تفصیل جزئیات آن را شرح دادهاند. اما هرودت به دلیلی ناروشن کتاب خود را با نبرد موکاله و محاصرۀ سِستوس (479 پ.م) به پایان رسانده است. دیگر منابع یونانی روایتهایی آشفته از این جنگها به یادگار گذاشتهاند که بررسیِ جنگها پس از نبرد موکاله را دشوار میکند. بر اساس روایت یونانی، با شکستِ هخامنشیان در نبردِ موکاله و سِستوس حضورِ دریایی پارسیان در آبهای اژه به پایان رسید و چیرگیِ دریایی بر شاهراهِ آبی مدیترانه به دریای سیاه و کرانههای غربی آسیای صغیر (ایونیه) از دست رفت، اما بررسیهای انجام شده در این پژوهش نشان میدهد که دولت هخامنشی همچنان پایگاههای دریایی مهمی در مدیترانه داشت که به ادامه درگیریها تا سه دهه پس از نبردِ موکاله انجامید، تا اینکه سرانجام دو طرف به صلح کالیاس (449 پ.م) تن دادند.
کلثوم غضنفری؛ سروش شریفیان
چکیده
بازنگرى در عرصۀ سالشمارى و تبارشناسى اشکانى، محور اصلى پژوهشهاى فرهاد آثار در سالهاى اخیر بوده است؛ اما سیمونتا مهمترین ایرادات را به طرح پیشنهادى وى وارد کرد، لیکن سیمونتا خود نیز در آخرین دیدگاههای خویش، به چندین مؤلفۀ کلیدی سکهشناختی و سالشمارانه توجه نکرده است؛ درنتیجه سالشمارى پیشنهادی او با توالى تثبیتشده از ...
بیشتر
بازنگرى در عرصۀ سالشمارى و تبارشناسى اشکانى، محور اصلى پژوهشهاى فرهاد آثار در سالهاى اخیر بوده است؛ اما سیمونتا مهمترین ایرادات را به طرح پیشنهادى وى وارد کرد، لیکن سیمونتا خود نیز در آخرین دیدگاههای خویش، به چندین مؤلفۀ کلیدی سکهشناختی و سالشمارانه توجه نکرده است؛ درنتیجه سالشمارى پیشنهادی او با توالى تثبیتشده از سوی سلوود- مارکهولم در تعارض قرار میگیرد. سلوود و مارکهولم پیشتر با دقت بسیار، توالی درهمها و چهاردرهمیهای «عصر تاریک» اشکانی را مشخص کردهاند و هرچند طرح پیشنهادی آن دو نیز دچار نواقصی عمدتاً جزئی است، کمترین تباین ممکن را با منابع بهدستآمده از عصر تاریک اشکانی دارد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با مقایسۀ توالیهای پیشنهادی سیمونتا و فرهاد آثار، به این پرسش پاسخ دهد که با اتکا به مجموعههایی که تاکنون یافت شدهاند، کدام توالی پیشنهادی صحت دارد و چگونه میتوان آن را اثبات کرد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که ناسازگاری چشمگیری در دیدگاههای سیمونتا در تعریف سکههای «ترکیبی» او وجود دارد. دیدگاههاى وى در این زمینه با شواهد تاریخى و سکهشناختی موجود تعارض دارند. مىدانیم که قالبهای معاصر یا تقریباً معاصر، گهگاه و احتمالاً فقط به اشتباه مزدوج میشدهاند و همچنین سکههای ترکیبی همواره محصول مزدوجشدن قالبهای کهنه و نو نیستند. علاوهبراین، سیمونتا شرایط سیاسی در چند ماه آغازین سلطنت ارد یکم را نیز نادیده میگیرد. توالی پیشنهادى آثار به پیروی از طرح سلوود- مارکهولم براى سکهها، با شواهد بازمانده از عصر تاریک سازگاری بیشتری دارد. نتیجهگیریهای سیمونتا باید با احتیاط تلقی شوند و کسانی که میخواهند از آنها در مطالعات آینده استفاده کنند، لازم است از صحت و اعتبارشان اطمینان یابند.