عباس آداودی جلفائی؛ مسعود وکیلی تنها
چکیده
این پژوهش درصدد است تا نقش سه گروه نظامی «مصافیان»، «ساجیان» و «حجریان» در رخدادهای خلافت عباسی طی سالهای 300 تا 330ه.ق. بر اساس رویکرد پاتریمونیال وبر را بررسی نماید و به چگونگی ورود سه گروه مذکور به دستگاه خلافت و نقش آنها در حفظ یا اضمحلال قدرت خلفا و علل هواداری یا سرکشی ایشان از خلفا، پاسخ دهد. با تأسیس ...
بیشتر
این پژوهش درصدد است تا نقش سه گروه نظامی «مصافیان»، «ساجیان» و «حجریان» در رخدادهای خلافت عباسی طی سالهای 300 تا 330ه.ق. بر اساس رویکرد پاتریمونیال وبر را بررسی نماید و به چگونگی ورود سه گروه مذکور به دستگاه خلافت و نقش آنها در حفظ یا اضمحلال قدرت خلفا و علل هواداری یا سرکشی ایشان از خلفا، پاسخ دهد. با تأسیس دولت عباسی، برخلاف عصر اموی که ساختار نظامی، جنبۀ عشیرتی داشت و بر ارتش شامی متکی بود، این نهاد تأثیرگذار، بر گروههای موسوم به «ابناء»، «موالی» و «زواقیل» تکیه داشت. در آغاز قرن چهارم هجری، گروههای نظامی دونپایه در رویدادهای مربوط به نهاد خلافت، نقش تعیینکنندهای ایفا نمودند که سه گروه «مصافیه»، «ساجیه» و «حجریه» از بقیه برجستهتر بودند و نقش آنها در دوران خلافت «المقتدر»، «القاهر» و «الراضی» بسیار مشهود است. نتایج این نوشتار، حاکی از آن است که سه گروه مذکور، بنا به منافع مالی، رویکردهای متفاوتی در برهههای مختلف اتخاذ میکردند. آنها گاه به هواداری از خلیفه میپرداختند و گاه با دشمنان وی همکاری مینمودند؛ از طرفی وابستگی بیش از حد خلفا به این گروههای نظامی، از یک سو سبب اعطای املاک و دیگر امتیازات به آنها و از سوی دیگر باعث تشتت و چندپارگی قلمروی اسلامی گردید.
فرج الله احمدی؛ ابوالفضل سلمانی گواری؛ شهاب الدین سمنان
چکیده
بغداد بیش از پنج قرن مرکز خلافت جهان اسلام بود که در سال 656 ه. به دست مغولان سقوط نمود، لذا این حادثه مهمترین رخدادِ تأثیرگذار در تحولات سیاسی آن عصر به شمار میرود. راهبردهای نظامی امپراتوری مغولان آنها را قادر ساخت تقریباً تمام قارۀ آسیا و بخشهایی از شرق اروپا را زیر سلطۀ خود درآورند؛ آنها فناوریهای مفیدی را برای حمله ...
بیشتر
بغداد بیش از پنج قرن مرکز خلافت جهان اسلام بود که در سال 656 ه. به دست مغولان سقوط نمود، لذا این حادثه مهمترین رخدادِ تأثیرگذار در تحولات سیاسی آن عصر به شمار میرود. راهبردهای نظامی امپراتوری مغولان آنها را قادر ساخت تقریباً تمام قارۀ آسیا و بخشهایی از شرق اروپا را زیر سلطۀ خود درآورند؛ آنها فناوریهای مفیدی را برای حمله به استحکامات از فرهنگهای دیگر اقتباس و کارشناسان فنی خارجی را در ساختارهای نظامی خود وارد کردند. این ساختار نظامی بسیار انعطافپذیر بود و به ارتش مغول اجازه میداد تا بهصورت گروههای گسترده حمله کرده تا دشمن را محاصره نمایند یا آنها را به کمین سوق دهند تا بتوانند یک ارتش فراری و شکستخورده را از بین ببرند. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که راهبردهای نظامی مغولان چه تأثیری در سقوط بغداد داشته است؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی راهبردهای نظامی مغولان در تسخیر بغداد را مورد ارزیابی و تحلیل قرار خواهد داد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که سازمانهای نظامی و استراتژیهایی که آنها اعمال نمودند، نقش بسیار مهمی در سقوط بغداد بعد از پنج قرن مرکزیت دارالخلافه داشته است. استفاده از ادوات نظامی سبک، منجنیق (دیوارکوب)، پیکارهای نامنظم، استفاده از نگاه مشورتی و ارزیابی تفکر عوام و خواص با مسئلۀ سقوط، تعقیب و گریز و حرکت بهصورت چندجانبه مهمترین عامل موفقیت مغولان بوده است.
محمد احمدی منش
چکیده
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق (م.278هـ) آن را آغاز کرد و ابوالعباس معتضد درخشانترین چهرۀ آن بود، در میان دو دورۀ انحطاط قرارگرفت؛ نخستین دوره، دورۀ سامرا بود که در ...
بیشتر
نیمۀ دوم سدۀ سوم هجری و دورۀ زمامداری سه خلیفه، معتمدبالله (256ـ 279هـ)، معتضد (279-289هـ) و مکتفی (289-295هـ)، با بازیابی اقتدار دستگاه خلافت عباسی و تجدید سازمان آن همراه بود. این فرآیندِ اصلاحی که ابواحمد موفق (م.278هـ) آن را آغاز کرد و ابوالعباس معتضد درخشانترین چهرۀ آن بود، در میان دو دورۀ انحطاط قرارگرفت؛ نخستین دوره، دورۀ سامرا بود که در آن سربازبردگان ترک و غیر ترک زمام خلافت را به دست گرفتند و دومین دوره که با خلافت مقتدر (295-320هـ) آغاز شد، شاهد فساد دربار، فروپاشی دیوانسالاری و گسیخته شدن سازمان نظامی بود و با ورود بویهایها به بغداد (334هـ) پایان گرفت. ساختاری که در این دوره پدید آمد، دارای چند ویژگی بود: تمرکز قدرت در نهاد خلافت، تمرکز دیوانسالاری و برتری نهادن آن بر نیروی نظامی، جلوگیری از واگذاری اقطاع در برابر خدمات اداری و نظامی و در آخر، ایجاد سپاهیان دائمی و مزدبگیر. در این نوشتار فرآیند اجرای این اصلاحاتباتأکیدبردگرگونیدرساختنظامی،بررسیوواکاویمیشود.