جمشید روستا؛ محمد میرزایی بادیزی
چکیده
با تأملی در منابع تاریخی عصر ایلخانی، تیموری و بهویژه تواریخ محلّی ایالاتِ جنوب کشور خصوصاً کرمان طی قرون هفتم تا نهم هجری، بهطور مکرّر به نام دو قوم اوغانی و جرمانی (جرمایی) برمیخوریم. اقوامی که در چالشهای سیاسی نظامی فراوانی نقش داشته و در منابعِ یادشده از درگیریهای آنان با حکّام قراختایی و مظفّری کراراً گزارش شده ...
بیشتر
با تأملی در منابع تاریخی عصر ایلخانی، تیموری و بهویژه تواریخ محلّی ایالاتِ جنوب کشور خصوصاً کرمان طی قرون هفتم تا نهم هجری، بهطور مکرّر به نام دو قوم اوغانی و جرمانی (جرمایی) برمیخوریم. اقوامی که در چالشهای سیاسی نظامی فراوانی نقش داشته و در منابعِ یادشده از درگیریهای آنان با حکّام قراختایی و مظفّری کراراً گزارش شده است. بهرغم نقش سیاسی و نظامی مهم و تأثیرگذار اقوام مذکور در برههای از تاریخ ایران و بهویژه ایالت کرمان، پیشینه و خاستگاه این دو قوم، مغفول باقی مانده و ریشۀ اصلی نژادی آنها هنوز بر کسی روشن نیست. بر همین اساس نوشتار حاضر با کاربست روش تحلیلی و با استفاده از دادههای موجود در منابع کتابخانهای بر آن است تا ضمن واکاوی پیشینه و خاستگاه اقوام مذکور، ریشۀ نژادی آنان را نیز مورد مداقّه قرار دهد. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که اوغانها -که پژوهشـگران امروزی افغان تلاش دارند آنها را اجداد افغانهای امروزی بدانند-به نقل اکثر منابع تاریخی در ارتفاعات سلیمان در شمالغربی پاکستان امروزی سکونت داشتهاند و در نزدیکی آنها در ناحیۀ شمالی کوههای سلیمان و غرب رودخانۀ سند منطقهای به نام کرّمان و یا جرّمان (جرما) بوده که احتمالاً خاستگاه جرمانیان است، اگرچه این فرضیه را نیز نمیتوان رد کرد که ممکن است این اقوام از مهاجران مغول و یا تُرک بوده و همزمان با حملۀ چنگیزخان به ایران، به این نواحی کوچیده باشند.
جمشید روستا؛ سحر پورمهدیزاده
چکیده
تشکیلات قضایی همواره یکی از وجوه مهم نظام اداری حکومتها بهشمارمیرود و تمامی حکام، به دیوان قضا و قضاتی نیازمندند که بتوانند در زدودن عوامل فساد به آنها یاری رسانده، عدل و داد را اقامه کنند. حکومت قراختاییان کرمان نیز از این مهمّ مستثنی نبوده و ازهمینرو، هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی اهمیّت و جایگاه منصب قضاوت و کارکردهای ...
بیشتر
تشکیلات قضایی همواره یکی از وجوه مهم نظام اداری حکومتها بهشمارمیرود و تمامی حکام، به دیوان قضا و قضاتی نیازمندند که بتوانند در زدودن عوامل فساد به آنها یاری رسانده، عدل و داد را اقامه کنند. حکومت قراختاییان کرمان نیز از این مهمّ مستثنی نبوده و ازهمینرو، هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی اهمیّت و جایگاه منصب قضاوت و کارکردهای قضات نزد قراختاییان کرمان، نحوۀ کار دیوان قضا در دوران حکومت مذکور را واکاوی کند و در پایان نیز مشهورترین قضات کرمان را که همزمان با حکومت قراختاییان به قضاوت مشغول بودهاند، معرفی کند. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر عبارت است از اینکه تشکیلات قضایی کرمانِ عصرِ قراختاییان چگونه بوده و مهمترین قضات عصر قراختایی چه کسانی بودهاند؟ نوشتار حاضر براساس ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و تکنیک گردآوری اطلاعات آن نیز کتابخانهای است. یافتههای پژوهش دلالت بر آن دارد که قضات عهد قراختاییِ کرمان علاوه بر وظیفۀ دادرسی، فعالیتهای مهمّ و متفاوت دیگری نیز داشتهاند. دیگر آنکه همزمان با عهد قراختایی در کرمان، دیوان یارغو و دیوان مظالم وجود داشته و در حکم نهایی علاوه بر نظر قضات، رأی حاکم قراختایی و حتی در مواردی دستور ایلخانان مغولِ همزمان با قراختاییان، اثرگذار بوده است.
جمشید روستا؛ سحر پورمهدی زاده
چکیده
حکومت قراختاییان کرمان در حدود سال 619 هـ.ق./ 1223م. و به همّت بُراق حاجب بنیان نهاده شد. حکومتی که پس از وی نیز در میان فرزندان و نوادگانش ادامه یافته و مدتزمانی بیش از 80 سال (از 619 تا 704 هـ.ق. / 1223 تا 1305م.) بر نواحی کرمان و اطراف آن اقتدار داشت. حکمرانان این دولت تازهتأسیس ـ بهرغم اوضاع نابهسامان ایران در قرن هفتم هجری ـ نهتنها قلمرو ...
بیشتر
حکومت قراختاییان کرمان در حدود سال 619 هـ.ق./ 1223م. و به همّت بُراق حاجب بنیان نهاده شد. حکومتی که پس از وی نیز در میان فرزندان و نوادگانش ادامه یافته و مدتزمانی بیش از 80 سال (از 619 تا 704 هـ.ق. / 1223 تا 1305م.) بر نواحی کرمان و اطراف آن اقتدار داشت. حکمرانان این دولت تازهتأسیس ـ بهرغم اوضاع نابهسامان ایران در قرن هفتم هجری ـ نهتنها قلمرو تحت استیلای خود را از تهاجمات مغول حفظ کردند، بلکه زمینههای رونق تجاری و فرهنگی کرمان و نواحی اطراف آن را نیز فراهم ساختند. در همین راستا، پژوهش حاضر با کاربرد روش تحلیلی، نوع روابط سیاسی میان حکّام این دولت با قاآنهای مغولِ حاضر در مغولستان و همچنین ایلخانان مغولِ حاکم بر ایران را مورد تبیین و واکاوی قرارمیدهد. پرسش اصلی این نوشتار این است که روابط سیاسی بین حکمرانان قراختایی کرمان با قاآنهای مغول و ایلخانان چگونه بوده است؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نخستین حکام قراختایی با درایت و کاردانی تمام، روابط مسالمتآمیزی را با دربار قراقورم و سپس دربار ایلخانان مغول در پیش گرفتند و بهویژه با ازدواجهای سیاسی توانستند نظر بزرگان مغول را جلب کرده و به ادارۀ قلمرو خود بپردازند؛ اما این روند در اواخر عهد قراختاییان تغییر یافته و در نتیجه، موجبات زوال این دولت را فراهم ساخت.
جمشید روستا؛ مهدیه محمودآبادی
چکیده
شاخة سلاجقة کرمان در حدود سال 433هـ.ق و به همت ملک قاورد بن چغریبیگ تأسیس گردید. وی که در این سال به دستور عم خود، طغرلبیگ، عازم فتح کرمان گردیده بود توانست با تصرف این سرزمین، دولتی جدید را بنیان نهد، دولتی که پس از وی نیز در خاندان او به صورت موروثی باقی ماند و تا سال 583هـ.ق تداوم یافت. مطالعة این شاخه از سلجوقیان این نکته را روشن ...
بیشتر
شاخة سلاجقة کرمان در حدود سال 433هـ.ق و به همت ملک قاورد بن چغریبیگ تأسیس گردید. وی که در این سال به دستور عم خود، طغرلبیگ، عازم فتح کرمان گردیده بود توانست با تصرف این سرزمین، دولتی جدید را بنیان نهد، دولتی که پس از وی نیز در خاندان او به صورت موروثی باقی ماند و تا سال 583هـ.ق تداوم یافت. مطالعة این شاخه از سلجوقیان این نکته را روشن ساخت که گرچه در باب چگونگی شکلگیری دولت مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، در برخی از حوزهها همچون وضعیت فرهنگی قلمرو سلاجقة کرمان، اوضاع اجتماعی دوران حاکمیت این دولت و صدالبته اوضاع اداری و دیوانسالاری آن، فقری جدی احساس میگردد. از همینرو نوشتار حاضر بر آن است تا با غور در دیوانسالاری این دولت، نهاد وزارت آن را مورد تحلیل قرار داده و ضمن معرفی وزرای نسبتاً گمنام دولت سلاجقة کرمان، نقش و جایگاه آنان را در ساختار سیاسی و شاکلة فرهنگی این دولت مشخص سازد.