حمید حاجیان پور؛ مجتبی جوکار
چکیده
شهر یزد در دورة تیموری یکی از درخشانترین و پررونقترین دوران خود را پشت سرگذاشت. تاریخهای محلی که در این دوران نوشته شدهاند، علاوه بر اینکه خود محصولی از این رفاه هستند، شواهد زیادی از فراوانی ثروت و اقتصاد توسعهیافته را نشان میدهند. پایة اصلی اقتصاد شهر بر تولید و تجارت منسوجات بود. هرچند یزد از کشاورزی خودبسندهای برخوردار ...
بیشتر
شهر یزد در دورة تیموری یکی از درخشانترین و پررونقترین دوران خود را پشت سرگذاشت. تاریخهای محلی که در این دوران نوشته شدهاند، علاوه بر اینکه خود محصولی از این رفاه هستند، شواهد زیادی از فراوانی ثروت و اقتصاد توسعهیافته را نشان میدهند. پایة اصلی اقتصاد شهر بر تولید و تجارت منسوجات بود. هرچند یزد از کشاورزی خودبسندهای برخوردار نبود، به خاطر موقعیّت جغرافیایی و قرارگرفتن در مسیرهای تجاری، بهویژه مسیر جنوبی منتهی به هرموز، این امکان را یافته بود که در تجارت آن دوران نقش مهمی ایفا کند. برخورداری از موقعیّت باراندازی و بندرگاهی در کنار دستیابی به صنعت و مهارت لازم برای تولید پارچههای ابریشمی و نخی مرغوب و ارائة آن به بازارهای داخلی و جهانی، اقتصادی پویا و فعال را برای این شهر به ارمغان آورده بود. آرامش نسبی و سیاسی طولانیمدّت در دوران حکومت امیرچقماق زمینه را برای این رشد و بالندگی فراهم کرده بود. آشفتگیهای سیاسی اواخر حکومت شاهرخ، نزاعها و درگیری بین مدعیان سلطنت پس از مرگ شاهرخ، اجحافات مالیاتی و بلایای طبیعی برای مدّتی این توسعه و بالندگی را دچار رکود و وقفه کرد. بررسی اقتصاد شهری یزد و دلایل این رونق و شکوفایی به روش توصیفی و تحلیلی از اهداف این پژوهش است.
غلامرضا امیرخانی
چکیده
هرات در عصر تیموریان، به ویژه در دو مقطع طولانی زمامداری شاهرخ و حسین بایقرا، از رونق قابل توجهی در عرصۀ فرهنگ و هنر برخوردار بود. حیات فرهنگی هرات در دورۀ طولانی حکومت شاهرخ، تحتتأثیر عوامل و مؤلفههای مختلفی قرار داشت که در این مقاله با دستهبندی آنها به چهار مؤلفۀ شریعتگرایی، گسترش زبان فارسی، ایران محوری و تصوف، به تحلیل ...
بیشتر
هرات در عصر تیموریان، به ویژه در دو مقطع طولانی زمامداری شاهرخ و حسین بایقرا، از رونق قابل توجهی در عرصۀ فرهنگ و هنر برخوردار بود. حیات فرهنگی هرات در دورۀ طولانی حکومت شاهرخ، تحتتأثیر عوامل و مؤلفههای مختلفی قرار داشت که در این مقاله با دستهبندی آنها به چهار مؤلفۀ شریعتگرایی، گسترش زبان فارسی، ایران محوری و تصوف، به تحلیل و بررسی هر یک از این عوامل و ویژگیها و حامیان آنها، به ویژه شخص شاهرخ و فرزندش بایسنغر میرزا، پرداخته شده است.
بشری دلریش؛ مصطفی لعل شاطری
چکیده
عصر تیموری مصداق و یادمان شکوفایی هنرهای متعدد و در تناقض آشکار با اوضاع و احوال سیاسی ' نظامی این دوران است. با استیلای تیمور بر ایران، وی در صدد برآمد تا با گردآوری هنرمندان در سمرقند، قدرت طلبی و برتری جویی خود را به نمایش گذارد و در این بین، جانشینان پس از وی نیز به این کار اهتمام ورزیدند که نتیجۀ آن، طرح مبحث مکتب ...
بیشتر
عصر تیموری مصداق و یادمان شکوفایی هنرهای متعدد و در تناقض آشکار با اوضاع و احوال سیاسی ' نظامی این دوران است. با استیلای تیمور بر ایران، وی در صدد برآمد تا با گردآوری هنرمندان در سمرقند، قدرت طلبی و برتری جویی خود را به نمایش گذارد و در این بین، جانشینان پس از وی نیز به این کار اهتمام ورزیدند که نتیجۀ آن، طرح مبحث مکتب هرات در گسترۀ فرهنگ ایرانی بود. یکی از هنرهایی که در این عصر تحولات و شکوفایی چشم گیری را در آن شاهدیم، هنر موسیقی است، به نحوی که نمایندگان آن نیز بالطبع از شأنی بالاتر از گذشته برخوردار شدند و این موضوع در گزارشهای منابع دست اول و نگارههای بازمانده از این دوره، به وضوح آشکار است. نوشتۀ حاضر بر آن است تا با روش توصیفی ' تحلیلی و با استناد به متون تاریخی و نگارههای مرتبط، وضعیت موسیقی و موسیقیدانان را به ویژه با تأمل و تعمق در نگارههای این عصر در سه دورۀ تیمور، شاهرخ و حسین بایقرا بررسی کند. طبیعی است که در این میان انگیزهها و محرکهای سیاسی توجه دولتمردان عصر تیموری به این هنر، از محورهای مورد بحث این مقاله خواهد بود.
جواد عباسی؛ بشری دلریش؛ ربابه معینی یزدی
چکیده
تیمور، در ابتدا با بخشی از سپاهیان اولوس جغتای، در مسیر کسب قدرت گام نهاد. سپس، همزمان با
گسترش قلمرو خود، به این سپاه وسعت بخشید. در این مسیر، او اقوام و گروههای مغلوب را نیز به خدمت گرفت. از سوی دیگر، همزمان با تصرف کامل ایران و سرزمینهای همجوار، حکومتهایی محلی ـ خانوادگی را در ایالات متصرفی خود بهوجود آورد. این سنت سیاسی؛ یعنی ایجاد ...
بیشتر
تیمور، در ابتدا با بخشی از سپاهیان اولوس جغتای، در مسیر کسب قدرت گام نهاد. سپس، همزمان با
گسترش قلمرو خود، به این سپاه وسعت بخشید. در این مسیر، او اقوام و گروههای مغلوب را نیز به خدمت گرفت. از سوی دیگر، همزمان با تصرف کامل ایران و سرزمینهای همجوار، حکومتهایی محلی ـ خانوادگی را در ایالات متصرفی خود بهوجود آورد. این سنت سیاسی؛ یعنی ایجاد امیرزادهنشینهای تیموری، در زمان جانشینان تیمور تداوم و گسترش یافت. هر یک از این حکومتهای ایالتی، دارای تشکیلات سیاسی و نظامی شدند که با گذشت زمان، از استقلال عمل زیادی برخوردار شدند. از آنجا که مورخان، بیشتر بر سپاه تیموری از منظر تحولات مربوط به حکومت مرکزی تیموری توجه کردهاند، مسایل درونی و جزییات مربوط به سپاههای ایالتی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است؛ حال آنکه در عمل، مجموعهای از این سپاهیان بودند که قلمرو تیموریان را حفظ میکردند و در لشکرکشیهای حکومت مرکزی نیز نقشآفرین بودند. بر این اساس، ترکیب افراد این سپاه، چگونگی ادارة آن و نسبت و رابطة آن با سپاه اصلی حکومت تیموری، از مهمترین پرسشهایی هستند که این مقاله، به روش توصیفی ـ تحلیلی، به دنبال پاسخ آنهاست. آگاهیهای بهدست آمده، شامل تنوع قومی سپاههای ایالتی است که بسته به مناطق، با تفاوتهایی همراه بود. در زمینة ادارة سپاه نیز نمونهای کوچکتر از تشکیلات حکومت مرکزی در ایالات وجود داشت. رابطة سپاه ایالتی با سپاه مرکزی نیز، با گذشت زمان رو به کاهش گذاشت.