شکرالله خاکرند؛ سیاوش یدالهی
چکیده
یکی از برجستهترین طرحهای وحدت عربی پس از جنگ جهانی اول، طرح اتحاد هلالالخصیب بود که کشورهای عراق، اردن، سوریه، فلسطین و لبنان را دربرمیگرفت. پس از برپایی حکومت پادشاهی عراق، ملک فیصل و ناسیونالیستهای پیامآور وحدت عربی این برنامه را دنبال کردند، ولی باوجود کوششهای حاکمان عراق این طرح با ناکامی روبهرو شد. پرسش اصلی این ...
بیشتر
یکی از برجستهترین طرحهای وحدت عربی پس از جنگ جهانی اول، طرح اتحاد هلالالخصیب بود که کشورهای عراق، اردن، سوریه، فلسطین و لبنان را دربرمیگرفت. پس از برپایی حکومت پادشاهی عراق، ملک فیصل و ناسیونالیستهای پیامآور وحدت عربی این برنامه را دنبال کردند، ولی باوجود کوششهای حاکمان عراق این طرح با ناکامی روبهرو شد. پرسش اصلی این پژوهش این است که چرا طرح وحدت هلال خصیب با ناکامی روبرو شد؟ فرضیه پژوهش بر این امر استوار است که اگرچه حاکمان عراق تلاش فراوانی برای تحقق وحدت عربی انجام دادند، ولی به علت مخالفت از داخل، رقابت کشورهای عرب با یکدیگر و مخالفت قدرتهای بزرگ این طرح تحقق نیافت. این پژوهش با تحلیل اطلاعات کتابخانهای نشان میدهد مجموعهای از انگیزههای ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و اقتصادی به همراه مشکلات داخلی و مسائل خارجی حکومت پادشاهی عراق را بهسوی وحدت عربی سوق داد. ملک فیصل، نوری سعید، نخستوزیر عراق و نایبالسلطنه عبدالاله مهمترین کسانی بودند که در راستای وحدت هلالخصیب تلاش کردند، اما به علت شرایط ناهمگون داخلی کشورهای عربی، رقابت آنها بر سر کسب رهبری جهان عرب، رقابت بریتانیا و فرانسه دو بازیگر اصلی خاورمیانه عربی با یکدیگر و ترس این دو از شکلگیری یک کشور نیرومند عرب در منطقه، طرح وحدت هلالخصیب شکست خورد.
شکرالله خاکرند؛ سیاوش یداللهی
چکیده
کشور عراق در آغاز قرن بیستم میلادی بخشی از امپراتوری عثمانی و متشکل از سه ایالت بغداد، بصره و موصل بود. مهمترین حادثه در آن دوره پیدایش جنبش ملیگرایی عرب، نهضتی فراگیر و منادی وحدت اعراب بود. در عراق جنبش ملی عرب بر اثر عواملی چند شکل گرفت. این پژوهش با روش تحقیـق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات از راه منابع کتابخانهای سامان ...
بیشتر
کشور عراق در آغاز قرن بیستم میلادی بخشی از امپراتوری عثمانی و متشکل از سه ایالت بغداد، بصره و موصل بود. مهمترین حادثه در آن دوره پیدایش جنبش ملیگرایی عرب، نهضتی فراگیر و منادی وحدت اعراب بود. در عراق جنبش ملی عرب بر اثر عواملی چند شکل گرفت. این پژوهش با روش تحقیـق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات از راه منابع کتابخانهای سامان یافته است و به دنبال پاسخ به این سؤالات است که جنبش ملی عرب در عراق تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفت؟ چه تحولاتی را طی کرد؟ و در پایان چه نتیجهای از آن حاصل شد؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که در نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی طبقۀ نخبۀ عراقی تحت تأثیر آموزشهای نوین در مدارس عثمانی شکل گرفت. این گروه در حکومت ترکان جوان به هسته ملیگراهای عرب تبدیل شدند. سیاستهای تحمیل هویت ترکی بر اعراب نقش برجستهای در برانگیختن حس هویت ملی و پیوستگی نخبگان عراقی با جنبش ملی عرب ایفا کرد. آنها در پاسخ به سیاستهای حاکمان استانبول دست به برپایی گروههای ملیگرا و فعالیت در شهرهای عراق در راستای گسترش ملیگرایی عربی زدند. منتهی فعالیت آنها در قالب حفظ وحدت امپراتوری بود؛ اما براثر تحولات جنگ جهانی اول اعراب عراق نیز به سمت استقلال کامل از حکومت عثمانی حرکت کردند که نتیجۀ آن شرکت افسران عراقی در انقلاب عربی 1916م بود. در پایان جنگ مهمترین نتیجۀ جنبش ملی عرب در عراق به قدرت رسیدن اقلیت عربهای سنی منادی ملیگرایی عرب بود.
رسول عربخانی
چکیده
گسترش فعالیتهای شیعیان در عراق و سرایت این مذهب در میان عشایر سنیمذهب آنجا یکی از مهمترین مسائلی بود که ذهن دولتمردان عثمانی را در نیمة پایانی قرن نوزدهم، مصادف با دورة سلطنت عبدالحمید دوم (1876-1909) به خود مشغول میکرد. گزارشهای فراوانی – خواه واقعی، خواه غیر واقعی- که از سوی کارگزاران محلی ولایت بغداد در خصوص محذورات فرهنگی، سیاسی ...
بیشتر
گسترش فعالیتهای شیعیان در عراق و سرایت این مذهب در میان عشایر سنیمذهب آنجا یکی از مهمترین مسائلی بود که ذهن دولتمردان عثمانی را در نیمة پایانی قرن نوزدهم، مصادف با دورة سلطنت عبدالحمید دوم (1876-1909) به خود مشغول میکرد. گزارشهای فراوانی – خواه واقعی، خواه غیر واقعی- که از سوی کارگزاران محلی ولایت بغداد در خصوص محذورات فرهنگی، سیاسی و گسترش فعالیتهای شیعهگرایی به باب عالی ارسال میگشت، دولتمردان استانبول را به چارهجویی و ارائة برنامههای پیشگیرانه وادار میساخت. همجواری عراق با ایران به عنوان یگانه قدرت سیاسی شیعی و رقیب دیرینة امپراطوری عثمانی به همراه اهمیت جغرافیایی استراتژیک این سرزمین، مسئلة فعالیتهای شیعهگرایانة عراق را از پیچیدگیهای خاصی برخوردار میکرد. تعقیب سیاست اتحاد اسلام به عنوان محور سیاستهای داخلی و خارجی عبدالحمید دوم و نیز وجود اقلیتهای مذهبی مختلف نظیر شیعیان در درون مرزهای امپراطوری، عوامل دیگری بود که بر این پیچیدگیها میافزود. این مقاله بر آن است تا با بهرهگیری از منابع مستند تاریخی و به ویژه اسناد آرشیو عثمانی به بررسی ابعاد مسئلة گسترش تشیع پرداخته، ماهیت سیاستهای دولت عثمانی و نتایج آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.