حمیدرضا پاشازانوس
چکیده
با مرگ یزدگرد سوم و تسلط اعراب بر بخش بزرگی از ایران ساسانی، سلسلههای محلی طبرستان که برخی نژاد از ساسانیان داشتند، برای حفظ فرهنگ و هویت خویش طبرستان را به پایگاه مقاومت ایرانیان در برابر اعراب تبدیل کردند. از جمله معروفترین این سلسلهها آل دابویه بود که در عصر امویان و عباسیان به شدت در مقابل اعراب پایداری کردند و حتی توانستند ...
بیشتر
با مرگ یزدگرد سوم و تسلط اعراب بر بخش بزرگی از ایران ساسانی، سلسلههای محلی طبرستان که برخی نژاد از ساسانیان داشتند، برای حفظ فرهنگ و هویت خویش طبرستان را به پایگاه مقاومت ایرانیان در برابر اعراب تبدیل کردند. از جمله معروفترین این سلسلهها آل دابویه بود که در عصر امویان و عباسیان به شدت در مقابل اعراب پایداری کردند و حتی توانستند مرزهای خویش را از شرق تا نیشابور توسعه دهند. همزمان با ایستادگی اسپهبدان در برابر اعراب و ترکان، امپراتوری تانگ توانست ترکان را مغلوب کرده و به مجاورت مرزهای خراسان بزرگ برسد. حضور سپاهیان تانگ در نزدیکی مرزهای سرزمینی آل دابویه و نیاز این دو برای دفع خطر اعراب زمینه را برای تماس سیاسی بین آنها مساعد ساخت. جزئیات این مناسبات در متون چینی دورۀ تانگ بازتاب یافته است. ازآنجاکه تاکنون پژوهشی مستقل و جامع در مورد جزئیات این اطلاعات ارائه نشده است، مقاله حاضر بر آن است تا نخست چگونگی اوضاع طبرستان در دورۀ آل دابویه را شرح داده، سپس دلیل تلاش این خاندان برای جلب حمایت امپراتوران تانگ را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. فرضیۀ محقق آن است که از یک سو، نخستین سفیر طبرستان در زمان فرخان بزرگ هنگامی که طبرستان زیر آماج حملات اعراب و ترکان قرار داشت، به دربار تانگ فرستاده شد. از سوی دیگر، سیاست دربار تانگ این بود تا علاوه بر حمایت از بازماندگان یزدگرد سوم در تخارستان، با حمایت از شاهان محلی مانند حاکمان طبرستان خطر اعراب را که مانع بلندپروازیهایش در آسیای مرکزی بودند، دفع سازد.
محمدباقر وثوقی؛ مهران رضایی
چکیده
ایرانیان به عنوان میانجی فرهنگی و اقتصادی بین شرق و غرب موجب انتقال و تبادل فرهنگی بین چین و دنیای غرب بودهاند. تا پیش از قرن شانزدهم میلادی بخشی از تمدن و فرهنگ چین از دریچۀ نگاه ایرانیان به غرب معرفی شده است. بازرگانان ایرانی از دو مسیر زمینی و دریایی مسیر چین را بارها پیموده و بار اصلی تبادل فرهنگی و اقتصادی دو کشور را به دوش کشیدند. ...
بیشتر
ایرانیان به عنوان میانجی فرهنگی و اقتصادی بین شرق و غرب موجب انتقال و تبادل فرهنگی بین چین و دنیای غرب بودهاند. تا پیش از قرن شانزدهم میلادی بخشی از تمدن و فرهنگ چین از دریچۀ نگاه ایرانیان به غرب معرفی شده است. بازرگانان ایرانی از دو مسیر زمینی و دریایی مسیر چین را بارها پیموده و بار اصلی تبادل فرهنگی و اقتصادی دو کشور را به دوش کشیدند. اطلاعات مسافران و بازرگانان به اشکال گوناگون به متون جغرافیایی و تاریخی و ادبی فارسی و عربی راه یافت و طی قرنها از یک نسل به نسل دیگر منتقل شد. یکی از مهمترین وجوه این امر انتقال جاینامهای چینی از طریق متون فارسی و عربی به دنیای غرب و یا به عبارت دیگر به متون غربی است. این جاینامها در بسیاری از موارد با تغییرات آوایی و معنایی و به صورت فارسی و عربی شده به متون غربی راه یافته است. از سوی دیگر باید افزود که جاینامهای چینی به دلیل ویژگیهای آوایی با تلفظهای گوناگون نوشته شده و از این رو ثبت و ضبط این جاینامها در متون اسلامی به صورت مختلف انجام پذیرفته است. این ویژگی موجب شده تا محقّقان و پژوهشگران حوزۀ مطالعات چین با دشواری بسیاری روبرو شدهاند، از این رو به دست دادن حداقل اطلاع از موقعیّت جغرافیایی و جانمایی جاینامهای چینی از اهمیّت بسزایی برخوردار است، این موضوع تاکنون آنگونه که بایسته است مورد توجّه قرار نداشته است. «ماچین» و «ختا» از جمله جاینامهایی بهشمار میروند که به کرات در متون اسلامی بکار گرفته شده و در فرهنگ جغرافیایی مسلمانان از اهمیّت بسیاری برخوردارند. علیرغم کاربرد وسیع این دو جاینام در متون ادبی و تاریخی و جغرافیایی، هنوز به طور دقیق دربارۀ جانمایی و جایابی آنها پژوهشی مستقل به زبان فارسی به انجام نرسیده و در واقع بدرستی دانسته نیست که جغرافینویسان و مورخّان و ادبای مسلمان چه تصوّر جغرافیایی از این دو جاینام داشته اند. با توجّه به کاربرد گستردۀ این دو جاینام در متون دورۀ اسلامی و اهمّیت مسألۀ جانمایی و جایابی آنها در مطالعات مرتبط با تمدن و فرهنگ چین، این مقاله بر آن است تا موضوع «ماچین» و «ختا» در تصور جغرافیایی مسلمانان را به صورت یک مسألۀ تاریخی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. در این مقاله متون جغرافیایی و نجومی و تاریخی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و جغرافیای ذهنی نویسندگان مسلمان دربارۀ جانمایی دو جاینام «ماچین» و «ختا» مورد ارزیابی قرار میگیرد.
نعمتاله علیمحمدی؛ محرم باستانی
چکیده
مُهرها ازجمله اشیاء باارزشی هستند که سابقة بسیار طولانی در تاریخ دارند. بنا بر شواهد باستانشناسی قدمت این اشیاء به هزارة ششم قبل از میلاد بازمیگردد. چنانکه از اسناد و مدارک برمیآید، مُهر در طیّ ادوار تاریخی تحولات زیادی پشت سرگذاشته است؛ بهطوریکه طرحها، شکلها، رنگها و کتیبههای آن بنا به شرایط زمانی دستخوش ...
بیشتر
مُهرها ازجمله اشیاء باارزشی هستند که سابقة بسیار طولانی در تاریخ دارند. بنا بر شواهد باستانشناسی قدمت این اشیاء به هزارة ششم قبل از میلاد بازمیگردد. چنانکه از اسناد و مدارک برمیآید، مُهر در طیّ ادوار تاریخی تحولات زیادی پشت سرگذاشته است؛ بهطوریکه طرحها، شکلها، رنگها و کتیبههای آن بنا به شرایط زمانی دستخوش تغییر شده و هریک از تعلیقاتش، مفاهیم پیچیدهای را در خود کتمان کرده است. مهرها کاربردهای متعددی چون اداری، سیاسی، اقتصادی، دینی، قضایی و غیره داشتهاند؛ ازاینرو، تحلیل و تفسیر تعلیقات آنها میتواند برخی از ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی، فرهنگی و زبانی هر دورۀ تاریخی را روشن سازد و بهسبب دامنة اطلاعاتی آنها در حوزههای متعدد، گفتار حاضر درصدد آن است تا با بررسی یک نمونه از این آثار که اخیراً در چین یافت شده است، برخی از زوایای آن را روشن سازد و به این پرسشها پاسخ دهد که مُهر مکشوفه در چین حاوی چه نوع اطلاعاتی است و کارکرد آن چه بوده است؟ و چرا شاهان یا حاکمان و یا سایر اقشار جامعه از این ابزار استفاده میکردهاند؟ بررسیهای مقدماتی در حوزۀ خطشناسی نشان میدهد که این وسیلة باارزش مربوط به دورۀ ساسانی است، ولی کارکرد آن دقیقاً مشخص نیست.
محمدباقر وثوقی؛ مهران رضایی
چکیده
زبان فارسی در آموزش دینی مسلمانان چین که بهنام «آموزش مسجدی» شناخته میشود، از جایگاه ویژهای برخودار است. قوم «هویهوی» یکی از اقوام مسلمان چین و درحالحاضر از مهمترین اقلیتهای قومی آن کشور محسوب میشوند. از قرن دهم هجری بهبعد به دلیل شرایط خاص حاکم بر منطقه، اقلیت مسلمان «هویهوی» در چین ارتباط ...
بیشتر
زبان فارسی در آموزش دینی مسلمانان چین که بهنام «آموزش مسجدی» شناخته میشود، از جایگاه ویژهای برخودار است. قوم «هویهوی» یکی از اقوام مسلمان چین و درحالحاضر از مهمترین اقلیتهای قومی آن کشور محسوب میشوند. از قرن دهم هجری بهبعد به دلیل شرایط خاص حاکم بر منطقه، اقلیت مسلمان «هویهوی» در چین ارتباط تاریخی و فرهنگی خود را با سرزمینهای اسلامی از دست دادند و ازاینرو ناگزیر شدند بهعنوان یک جامعهی اقلیت دینی، مواد آموزشی دینی خود را تولید نموده تا بتوانند سنتهای اسلامی را به فرزندان خود منتقل نمایند. از این دوره بهبعد مساجد چین به مراکز آموزش دینی تبدیل شد و متون آموزشی اسلامی توسط علمای مسلمان چینی به دو زبان عربی و فارسی تولید و در اختیار طلاب علوم دینی قرار گرفت. این نوع از آموزش دینی در جامعه «هویهوی» مشهور به «آموزش مسجدی» است. آموزش مسجدی از نیمهی اول قرن دهم هجری تاکنون ادامه یافته است. هماکنون نسخههای خطی بیشماری در مساجد و مراکز آرشیوی چین موجود است که حاصل چند قرن آموزش دینی در این کشور است. سبک نوشتاری و آرایهای این نسخههای خطی بهتدریج تحتتأثیر سنتهای نوشتاری چینی قرار گرفت؛ تاآنجاکه از لحاظ شکل، کاربرد، خط و آرایه دارای ویژگیهای منحصربهفردی شد. تعدد نسخههای خطی فارسی کتابتشده در چین و در مساجد اسلامی آن و اختصاصات آرایهای و خط و کتابت آنها بهگونهای است که میتوان از آن بهعنوان «کانون نسخهپردازی متون آموزشی فارسی در چین» یاد کرد.
محمدباقر وثوقی
چکیده
«ظفرنامه»، اثر «حمدالله مستوفی»، مورخ و جغرافینویس مشهور ایرانی دورة مغول، کتابی منظوم در تاریخ ایران بعد از اسلام، تا سال 735 هجری است. با همة اهمیتی که این کتاب در مطالعات تاریخی دورة مغول دارد، هنوز بهطور شایسته مورد توجه واقع نشده و در سایة اثر سترگ تاریخی دورة مغول؛ یعنی «جامعالتواریخ» قرار داشته است. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه ...
بیشتر
«ظفرنامه»، اثر «حمدالله مستوفی»، مورخ و جغرافینویس مشهور ایرانی دورة مغول، کتابی منظوم در تاریخ ایران بعد از اسلام، تا سال 735 هجری است. با همة اهمیتی که این کتاب در مطالعات تاریخی دورة مغول دارد، هنوز بهطور شایسته مورد توجه واقع نشده و در سایة اثر سترگ تاریخی دورة مغول؛ یعنی «جامعالتواریخ» قرار داشته است. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه منبع اصلی نویسنده در تنظیم بخش تاریخ مغول، کتاب «جامعالتواریخ» بوده، در تحقیقات مرتبط با این دوره، از این کتاب کمتر استفاده میشود. از این رو، مهمترین پرسشی که پیرامون اهمیت جایگاه «ظفرنامه» در تحقیقات تاریخی پیش میآید، این است که مندرجات این منظومة تاریخی، نسبت به روایات موجود در «جامعالتواریخ»، چه تفاوتهایی داشته و دارای چه مزیتهای تاریخی است؟ در این مقاله، در پاسخ به این پرسش که آیا «ظفرنامه»، نسخة بدل «جامعالتواریخ» است، بخشی از کتاب «حمدالله مستوفی»، که روایات مربوط به «کیفیت تصرف چین در دورة مغول» را شامل میشود، به روش تطبیق اطلاعات مندرج در «ظفرنامه» و «جامعالتواریخ» و به عنوان یک مسئلة تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله، بهدستدادن حداقل اطلاع از میزان تشابه و تفاوت روایتهای دو کتاب مذکور در حادثة ذکر شده و ارایة الگویی برای دستیابی به پاسخی درخور، درمورد اهمیت جایگاه اصلی «ظفرنامه»، به عنوان یک منبع تاریخی در مطالعات دورة مغول است.