مقاله پژوهشی
یحیی بوذرینژاد؛ حسین ایرانپور
چکیده
نقش علما در تأسیس، اوجگیری و زوال حکومت صفویه همیشه مورد سوال و توجه اندیشمندان بودهاست. توجه به شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی در ابتدای تأسیس و شکلگیری دیوانسالاری دولت صفوی و نیز توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شاهان و جامعه در اواخر عهد صفوی در این پژوهش مورد اهتمام قرارگرفته تا نقش و مقدار تأثیرگذاری هر کدام ...
بیشتر
نقش علما در تأسیس، اوجگیری و زوال حکومت صفویه همیشه مورد سوال و توجه اندیشمندان بودهاست. توجه به شرایط سیاسی، مذهبی و اجتماعی در ابتدای تأسیس و شکلگیری دیوانسالاری دولت صفوی و نیز توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شاهان و جامعه در اواخر عهد صفوی در این پژوهش مورد اهتمام قرارگرفته تا نقش و مقدار تأثیرگذاری هر کدام از عوامل در زوال حکومت صفوی مشخص شود و در کنار آنها نقش نهاد دین نیز نمایان گردد. بدین ترتیب این سوال شکل میگیرد که فرضیات تاثیر نهاد دین بر زوال تدریجی دولت صفوی کدامند. نهاد دین در ابتدا و اواسط دورۀ صفوی نقش خود را بدون خدشه انجام دادهاست، اما در اواخر این دوره و با ظهور علمای اخباری، و تأییداتی که نسبت به شاهان صفوی داشتهاست، مقداری در نابسامانی اواخر این دوره تاثیرگذار بودهاست؛ هرچند عوامل و علل دیگر این سقوط، به حدی کثرت دارد که نقش نهاد دین در میان آنها رنگ میبازد و میتوان گفت بدون تأثیر است. پاسخ به مسألۀ این پژوهش تتبع جامعی در منابع متعدد تاریخیِ مربوط به عهد صفوی را میطلبید که به تبع آن سعی بر استفادۀ حداکثری از منابع کتابخانهای و تبیین و توصیف مطلب بر اساس روش تحلیل اسنادی شدهاست. به نظر میرسد فرضیاتی که تأثیر منفی نهاد دین بر زوال دولت صفوی را پررنگ دانستهاند، مقداری در تحلیل خود دچار اشتباه بوده و تحلیل درستی از ماجرا نداشتهاند.
مقاله پژوهشی
جمشید نوروزی؛ مژگان صادقی فرد
چکیده
تحقیقات در حوزه تاریخنگاری و تاریخنگری عصر فترت در قرن هشتم هجری، خاصه درباره مواهب الهی بهعنوان یکی از مهمترین کتب تاریخنگاری دودمانی بهزبان فارسی، بسیار اندک است. مواهب الهی به-عنوان یکی از مهمترین حلقههای تاریخنگاری پساایلخانی که بهمنبع بسیاری از آثار عصر تیموری در شناخت اوضاع پرآشوب سده هشتم هجری و برخی حکومتهای ...
بیشتر
تحقیقات در حوزه تاریخنگاری و تاریخنگری عصر فترت در قرن هشتم هجری، خاصه درباره مواهب الهی بهعنوان یکی از مهمترین کتب تاریخنگاری دودمانی بهزبان فارسی، بسیار اندک است. مواهب الهی به-عنوان یکی از مهمترین حلقههای تاریخنگاری پساایلخانی که بهمنبع بسیاری از آثار عصر تیموری در شناخت اوضاع پرآشوب سده هشتم هجری و برخی حکومتهای محلی این دوران تبدیل شده، حاصل بینش و نگرش خاص معینالدین یزدی، فقیه، محدث دینی و مورخ دربار آل مظفر(795-718ق) است. سوال اصلی این نوشتار، آن است که برجستهترین وجوه بینش فکری و نگرش ذهنی معینالدین یزدی در هنگام نگارش اثر، چه مواردی بوده است؟. یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای انجام گرفته، نشان میدهد که تاریخنگاری یزدی در مواهب الهی، ادامه تاریخنگاری دوره ایلخانی بوده که خود تا حدی متأثر از تاریخنگاری ایرانی-اسلامی دوران قبل است. بینش و روش تاریخنگاری یزدی، بهدلیل همسانیهای فراوان نظیر بینش دینی مشیتگرایانه و ماهیت تاریخنگاری درباری و نیز تشابهاتی نظیر اندیشه ایرانشهری، ادامه سنن تاریخنگاری دوران قبل به نظر میرسد. نظام اندیشهای معینالدین یزدی در مواهب الهی، بیشتر مبتنی بر بینشهای تاریخی، اعتقادی و سیاسی تمرکز یافته است. دیگر یافته مهم مقاله، آن است که یزدی به عنوان فقیه برجسته دینی با دستور حاکمان مظفری، اقدام به نگارش تاریخی نموده که مهمترین شاخصههای آن تقدیرگرایی، شریعتمداری و سلطنتمحوری است. مورخ دربار آلمظفر با چنین رویکردهای فکری، سعی میکند مطابق انتظار مخدومان مظفری خویش، به اثبات مشروعیت آنان بپردازد و در نهایت به گونهای آل مظفر....
مقاله پژوهشی
فؤاد پورآرین؛ آذر اردیانیان
چکیده
تحولات ناشی از جنگ اول جهانی و تأسیس حکومت پهلوی، سبب بروز شرایطی در فضای سنتی ایران شد که ضرورت بودجهنویسی مدون جهت تعیین تکلیف وزارتخانهها، به منظور رسیدگی به امور مالی خویش را، به امری بسیار مهم مبدل کرد. در همین راستا عدم توانایی تطبیق بین سیاست و عملکرد مالی دولتها، میتوانست تا آنجا در ادامه حیات سیاسی آنان زیانآور باشد ...
بیشتر
تحولات ناشی از جنگ اول جهانی و تأسیس حکومت پهلوی، سبب بروز شرایطی در فضای سنتی ایران شد که ضرورت بودجهنویسی مدون جهت تعیین تکلیف وزارتخانهها، به منظور رسیدگی به امور مالی خویش را، به امری بسیار مهم مبدل کرد. در همین راستا عدم توانایی تطبیق بین سیاست و عملکرد مالی دولتها، میتوانست تا آنجا در ادامه حیات سیاسی آنان زیانآور باشد که حتی دولتی را به تزلزل و سقوط بکشاند. بررسی وضعیت وزارت معارف بهعنوان یکی از ارکان مهم در برنامۀ همۀ دولتهای صاحب قدرت سیاسی کشور، نیازمند تحقیق در خصوص تطبیق یا عدم تطبیق این دو مسئله است. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که تا چه میزان عملکرد مالی دولتها و تخصیص بودجه به وزارتخانه مذکور، با سیاستهای مالی تعیین شده به عنوان برنامۀ کاری کابینه هر نخستوزیر تطبیق داشتهاست. هدف این پژوهش تحلیل میزان همگرایی این دو مؤلفه با یکدیگر است که نمود اصلی آن در بودجهنویسی وزارتخانهها متبلور میگردید. یافتههای این پژوهش نشانگر عدم تطبیق این دو عامل است که این مسئله در تناقض با سیاست مالی دولتها در خصوص تأکید بر گسترش معارف در برنامه کابینه نخستوزیران قرار داشت. در این پژوهش از روش کلیومتریک در تحلیل منابع کتابخانهای و اسناد کمک گرفتهشدهاست.
مقاله پژوهشی
خدیجه عالمی؛ یوسف حیدرنژاد
چکیده
چالش اساسی برای حاکمیت مسلمان گورکانی، ایجاد سازگاری اجتماعی در جامعۀ تحتحاکمیت خویش بود. در این میان داراشکوه به عنوان یک شاهزاده، از جمله افرادی است که چنین تفکری را از طریق ایدههای وحدتطلبانهای از ادیان اسلام و هندوئیسم، و با تکیه بر اشعار فارسی پرورش و ارائه داد. زبان و ادبیات فارسی همواره به عنوان یکی از عوامل انتقالدهندۀ ...
بیشتر
چالش اساسی برای حاکمیت مسلمان گورکانی، ایجاد سازگاری اجتماعی در جامعۀ تحتحاکمیت خویش بود. در این میان داراشکوه به عنوان یک شاهزاده، از جمله افرادی است که چنین تفکری را از طریق ایدههای وحدتطلبانهای از ادیان اسلام و هندوئیسم، و با تکیه بر اشعار فارسی پرورش و ارائه داد. زبان و ادبیات فارسی همواره به عنوان یکی از عوامل انتقالدهندۀ مفاهیم اخلاق اسلامی در شبه قارۀ هند ایفای نقش کردهاست. ازاینرو شعرای فارسی زبان در دربار سلاطین مسلمان هند، در تقویت رویکردهای اسلامی در شبه قاره هند نقش بهسزایی داشتهاند. چنانکه داراشکوه، در تقویت اخلاق اسلامی کوشید و آن را در اشعار خویش متبلور نمود. این پژوهش بر آن است تا به این مسأله بپردازد که داراشکوه کدام شیوههای اخلاقی را بهمنظور ترمیم اخلاق اجتماعی و اصلاح جامعه با رویکرد اسلامی ارائه کردهاست. در پاسخ به سؤال مذکور این مدعا که داراشکوه با طرح محوریت استاد و عشق متصوفانه، در صدد گسترش و ترمیم اخلاق اسلامی در جامعه شبه قاره برآمد، مورد بررسی قرارگرفتهاست. دستیابی به این مطلب که داراشکوه به طرح شاخصهای اخلاق اسلامی در حوزه فردی و اجتماعی پرداخت و با اتخاذ تفکر صلحکل در اشعار خویش، امکان ارتقای رفتار مخاطبان خود (خواص و عوام) را در شبه قارۀ هند فراهم نمود، از جمله دستاورد این نوشتار بهشمار میرود. این پژوهش با تکیه بر اشعار داراشکوه، آثار موجود از آن و تحقیقات صورتگرفته دراینباره، به تحلیل تاریخی مؤلفههای اصلاح جامعه در دیوان داراشکوه پرداختهاست.
مقاله پژوهشی
مطلب مطلبی؛ محمد جواد مرادی نیا
چکیده
سیستم آموزش در کرمانشاهان همچون بیشتر مناطق کشور تا اوایل سده چهاردم مکتبخانهای بود. ورود و بروز موج نوگرایی در تاریخ معاصر ایران تحولاتی بنیادی را در سیستم آموزشی و پیدایش مدارس نوین به شیوه اروپایی رقم زد و سبب تحول و دگرگونی نظام آموزشی شد. بررسی سیر ایجاد و تأسیس مدارس نوین در کرمانشاهان موضوع این بررسی است. این پژوهش بر آن است ...
بیشتر
سیستم آموزش در کرمانشاهان همچون بیشتر مناطق کشور تا اوایل سده چهاردم مکتبخانهای بود. ورود و بروز موج نوگرایی در تاریخ معاصر ایران تحولاتی بنیادی را در سیستم آموزشی و پیدایش مدارس نوین به شیوه اروپایی رقم زد و سبب تحول و دگرگونی نظام آموزشی شد. بررسی سیر ایجاد و تأسیس مدارس نوین در کرمانشاهان موضوع این بررسی است. این پژوهش بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد منتشر نشده آرشیوی و مطبوعات به این ابهام پاسخ دهد که روند ایجاد مدارس نوین و تحول نظام آموزشی در کرمانشاهان چگونه بود؟نتایج پژوهش نشان میدهد با وجود همزمانی نسبی تأسیس مدارس نوین در ولایت کرمانشاهان با بیشتر ولایات ایران، مجموعه تحولات و رویدادهایی از جمله شورش سالارالدوله، ورود نیروهای متخاصم به این ولایت در دوره جنگ جهانی اول و ... سبب شد مدارس نوین این خطه تا قبل از کودتای سوم اسفند پیشرفت ملموسی نداشته باشد. اما با کودتای سوم اسفند و در نتیجه ثبات و آرامش نسبی حاکم بر ولایت و همچنین حمایت دولت، سیستم آموزشی این ولایت در دوره پهلوی اول تحولات ملموسی را چه از نظر کمی و چه کیفی تجربه کرد.اما با کودتای سوم اسفند و در نتیجه ثبات و آرامش نسبی
مقاله پژوهشی
عباس آداودی جلفائی؛ مسعود وکیلی تنها
چکیده
این پژوهش درصدد است تا نقش سه گروه نظامی «مصافیان»، «ساجیان» و «حجریان» در رخدادهای خلافت عباسی طی سالهای 300 تا 330ه.ق. بر اساس رویکرد پاتریمونیال وبر را بررسی نماید و به چگونگی ورود سه گروه مذکور به دستگاه خلافت و نقش آنها در حفظ یا اضمحلال قدرت خلفا و علل هواداری یا سرکشی ایشان از خلفا، پاسخ دهد. با تأسیس ...
بیشتر
این پژوهش درصدد است تا نقش سه گروه نظامی «مصافیان»، «ساجیان» و «حجریان» در رخدادهای خلافت عباسی طی سالهای 300 تا 330ه.ق. بر اساس رویکرد پاتریمونیال وبر را بررسی نماید و به چگونگی ورود سه گروه مذکور به دستگاه خلافت و نقش آنها در حفظ یا اضمحلال قدرت خلفا و علل هواداری یا سرکشی ایشان از خلفا، پاسخ دهد. با تأسیس دولت عباسی، برخلاف عصر اموی که ساختار نظامی، جنبۀ عشیرتی داشت و بر ارتش شامی متکی بود، این نهاد تأثیرگذار، بر گروههای موسوم به «ابناء»، «موالی» و «زواقیل» تکیه داشت. در آغاز قرن چهارم هجری، گروههای نظامی دونپایه در رویدادهای مربوط به نهاد خلافت، نقش تعیینکنندهای ایفا نمودند که سه گروه «مصافیه»، «ساجیه» و «حجریه» از بقیه برجستهتر بودند و نقش آنها در دوران خلافت «المقتدر»، «القاهر» و «الراضی» بسیار مشهود است. نتایج این نوشتار، حاکی از آن است که سه گروه مذکور، بنا به منافع مالی، رویکردهای متفاوتی در برهههای مختلف اتخاذ میکردند. آنها گاه به هواداری از خلیفه میپرداختند و گاه با دشمنان وی همکاری مینمودند؛ از طرفی وابستگی بیش از حد خلفا به این گروههای نظامی، از یک سو سبب اعطای املاک و دیگر امتیازات به آنها و از سوی دیگر باعث تشتت و چندپارگی قلمروی اسلامی گردید.